روایتی از زندگی شهید حاج ابراهیم جعفرزاده، فرمانده تیپ ۱۸ الغدیر یزد است که انتشارات خط شکنان یزد در ۳۳۶ صفحه به چاپ رسانده است.
«می خواست گمنام بماند. حتی اگر ده ها کتاب و فیلم و سریال و نرم افزار برایش بسازیم، یا اتوبان و بزرگراه و میدان به نامش کنیم و یادواره و همایش و کنگره برایش بگیریم باز هم نمی توانیم از گمنامی درش بیاوریم.
نه فقط او، بلکه همه نام آوران مثل او. شاید لابه لای همین شلوغ بازار کاغذ ها و سی دی ها و نگاتیو ها و همایش ها گمشان کرده ایم. به راستی کجا باید پیدایشان کنیم.»
«قاچاق زیاد شده بود. احتمال حمله از سمت شوروی و افغانستان هم بود. عملیات «والفجر یک» که تمام شد قرارگاه مرکزی سپاه به ابراهیم مأموریت بررسی مرزهای کشور را داد. قرار شد برود از تحرکات پشت مرزها گزارش بیاورد. همراهش شدیم. طی یک ماه، تمام مرزهای شرق کشور را بالا و پایین کردیم. به پاسگاه های مرزی سر زدیم و نقاط ضعف و قوت مرزها را درآوردیم. نتیجه اش یک زونکن گزارش بود که ابراهیم جمع آوری کرد. توی گزارشش، یک طرح پدافندی غیرعامل برای شرق کشور پیشنهاد داده بود. اینکه توی نقطه به نقطه مناطق مرزی چه کاری باید کرد. چند سال بعد از شهادتش همان طرح شد مبنای کار توی شرق کشور.»