کتاب چگونه نویسنده شویم؟ pdf

معرفی کتاب چگونه نویسنده شویم؟ 

کتاب چگونه نویسنده شویم؟ اثر عبدالحسین فخاری و ویراستاری شیرین گوگانی می باشد و نشر حلال آن را منتشر کرده است. کتاب چگونه نویسنده شویم؟ حاصل تجربه پنج دهه نویسنده در آموزش قلم به دانش آموزان و دانشجویان است، به این امر مهم می پردازد.

اما از آنجا که محتواست که به نوشته، مقام می دهد با طرحی به نام «طرح قلم» نویسندگی را با نیت مرزبانی از حریم مهدوی، توأم کرده ام تا نوقلمان با این نیت مقدس، نویسندگی را فراگیرند و بعد از توانا شدن، به مرزبانی از حریم مهدوی اقدام نمایند.

در بخش دوم هم، بعضی از آثار مهدوی معرفی شده تا راهنمای آنان در همین زمینه باشد. امید است لشکر اهل قلم در مرزبانی مهدوی بپاخیزند و جهان را از نام و یاد و راه موعود جهانی پرآوازه کنند که جهان و جهانیان، تشنه حضور آن عزیز دادگستر هستند و برای آمدنش دعا می کنند...انسان‌ها به دو طریق با یکدیگر ارتباط برقرا می‌کنند: زبان و قلم؛ و از میان این دو «قلم»، فراگیرتر است؛ زیرا مرز زمان و مکان را درهم می‌شکند و انبوه مخاطبان را در مکان‌ها و زمان‌های متعدد پوشش می‌دهد.

شما هم می‌توانید نویسنده شوید!از مهارت های تأثیرگذار و بسیار مهم، نویسندگی است. قلم و نوشتن آن چنان والاست که خداوند بدان سوگند یاد کرده و خویشتن را آموزگار قلم خوانده است ن، والقَلَم و ما یَسطَرون/ الَّذی عَلَّم بالقَلَم . اگر روزی آثار مکتوب از زندگی بشر ، رخت بر بندد، بسیاری از بخش های زندگی اجتماعی از مدارس گرفته تا دانشگاه ها و نشریات و رسانه ها و آموزشگاه ها و کتابخانه ها و ...تعطیل خواهد شد. تسلط بر قلم، اندیشه ها را پایدار و مانا می کند و مرز زمان و مکان را می شکند و سال ها و قرن ها، مخاطبان جدید پیدا می کند. همه دوست می دارند از این مهارت بهره مند باشند اما چگونه؟

بخشی از کتاب چگونه نویسنده شویم؟ 

پس از گزارش های مکان، حادثه، سفر ، زندگی در ارتباط با مقام شامخ ولایت زمان حضرت صاحب الزمان(عج)که در دروس گذشته تمرین شد در این بخش گستردگی احساسات و عواطف منتظران آن عزیز سفرکرده را در این قالب جلوه گر می کنیم و با ارائه موضوعاتی از آن ها می خواهیم ما را میهمان احساسات گرم خویش کنند. آن ها خود قویتر و شاداب تر این صحنه را به نمایش زیبائی بدل می کنند که ما شگفت زده خواهیم شد و خواهند گفت که چقدر حرف برای گفتن دارند.

نمونه ها؛ آشتی: تو را به خدا، به خاطر گناهان و آلودگی هایم با من قهر مکن؛ خواهم مرد اگر بدانم تو با من آشتی نیستی کودکانه می گویم پدرجان شرمنده ام، آشتی کن. حیرت: از اینکه همه تو را می خوانند و کسی در عمل ملازم نیست در حیرتم؛ چگونه حیرت نکنم که با زبان آن را می گوییم که در عمل مخالفش را نشان می دهیم.

شکوه: شکوه نکنم چه کنم؟ پدرم اشک می ریزد از بدی های ما و من کاری نمی توانم انجام دهم. خدایا شکوه می کنم از ناتوانی خود و فراوانی ریا و سالوس. نشاط: وقتی بیاد آن لحظه تاریخی چشم به کعبه می دوزم که می آیی و ندای جاءالحق می خوانی و پشت بر کعبه می زنی و پرچم پیروزی را به اهتزاز درمی آوری از نشاط لبریز می شوم.