کتاب ارث و میراث به زبان ساده، به بررسی شناخت ارث در قوانین ایران و بررسی ماهیت آن می پردازد. از حضرت رسول (ص) چنین روایت شده است که: دو برادر مهاجر و انصار که در مدینه حضور دارند از یکدیگر، مهاجر از انصار و انصاری از مهاجر ارث می برد. از این رو وارثی که مهاجر در مکه دارد هر چند که مسلمان باشد از وی ارث نخواهند برد که این دلیل قول خداوند متعال است که فرموده است: «اِنَّ الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل اله و الذین آووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء ببعض والذین آمنوا ولم یُهاجروا مالکم من ولایتهم من شی حتی یُهاجروا». البته این مانعیت از توارث، بر اساس عدم هجرت از مکه به مدینه، پس از فتح مکه توسط پیامبر اسلام (ص) و نزول آیه ی مبارکه ی «و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله من المومنین و المهاجرین» که به قرابت و نسب و اسباب وراثت مربوط است برداشته شد که خداوند متعال در این آیه، چنین بیان داشته است که: اولی الارحام (صاحبان نسب) اولی از مهاجرین بوده، مگر آن که در مورد مهاجرین وصیتی صورت گرفته باشد و دیگری به دلیل قول خداوند متعال است که می فرماید: «للرجال نصیب مماترک الوالدان و الاقربون» بر اساس آیات فوق الذکر و احادیث معتبره منقول از امامان شیعه (ع) قاعده اقربیت، بنیان و مبنای نظام توارث اسلامی قرار گرفته است و از همین رو خویشاوندان میت به سه طبقه تقسیم شده اند. همان طوری که در مباحث قبلی اشاره شد، زنان در دوران قبل از اسلام، به ارث می رسیدند تا اینکه آیه ی زیر نازل گردید: «یا ایّهاالذین آمنوا لایُحِلُّ لَکُم اَن تَرِثوا النساء کَرهاً ولا تَعضُلُو هُنَّ لِتَذهَبوا ببَعضِ ماءَ اتَیتُمُو هُنَّ اِلّا ان یأتینَ بفَحشهٍ مُبیّنهٍ و عاشروُهُنَّ بالمعروفِ فَاِن کَرِهتُمُو هُنَّ مَغَسی اَ ن تَکرَهوا شیئاً و یَجعَلُ اللهُ فیه خیراً کثیراً» «ای کسانی که ایمان آورده اید برای شما حلال نیست که زن (شوهر مرده) را بدون میل و رغبت او به ارث ببرید و مانع شوهر کردن او نشوید تا بمیرد و شما ارث او را بخورید و یا در مضیقه شان بگذارید تا چیزی از مهریه ای که از شما گرفته اند به شما برگردانند مگر آن که فحشایی آشکار از ایشان سرزده باشد، با زنان به طور شایسته معاشرت کنید پس اگر از زنان بدتان بیاید چه بسا هست که شما از چیزی بدتان بیاید و خدا در آن نیکویی فراوان قرار خواهد داد.» سبب نزول آیه چنان بود که چون اباصلت بن قیس بمرد، زنش خواست ازدواج کند، پسرش مانع شد، او نزد پیغمبر آمد و گفت: یا رسول الله مرا نه از میراث شوی دادند و نه می گذارند ازدواج کنم و این آیه برای اثبات حق او و امثال او نازل شد. به طور کلی، قرآن جایگاه رفیعی به زن اختصاص داده است زیرا سوره نساء، سوره چهارم قرآن کریم به طور کامل به زن اختصاص داده شده است و در سوره های دیگر، زنان مورد تأیید پیغمبر هستند نخستین فکری که در سوره نساء مطرح است مساوات میان مرد و زن از بدو خلقت است با ظهور اسلام، دختران ارث می بردند ولی نصف پسران.
برای اینکه قتل مانع ارث و انتقال قهری اموال مقتول به قاتل باشد باید قتل نسبت به کسی ارتکاب پیدا کند که در مقام مورث قاتل باشد، به طوری که اگر مقتول بدون دخالت قاتل فوت می کرد، قاتل مزبور وارث او می شد بنابراین: 1- هر گاه شخصی پدربزرگ خود را به قتل برساند به این انگیزه که با فوت او اموالش به پدر قاتل انتقال پیدا کند تا پس از مرگ پدر، اموال مزبور به قاتل منتقل گردد، این جنایت مانع وراثت پدر قاتل از مقتول یا وراثت قاتل از پدر خود نخواهد شد و پس از فوت مقتول اموال او نسبت به سهم مقرر قانونی، به پدر قاتل و پس از فوت پدر به شخص قاتل منتقل خواهد شد؛ زیرا مقتول در مقام مورث قاتل و یا قاتل در مقام وارث مقتول نبوده است تا عنوان قتل مورث بر این جنایت صادق باشد. 2- هر گاه شخصی پدر خود را که فرزند منحصر پدربزرگ او است به قتل برساند به این انگیزه که پس از فوت پدربزرگ، وارث او شود، از ارث پدربزرگ خود محروم نخواهد شد، هر چند که از ارث پدر خود محروم می گردد و از ترکه مقتول چیزی به قاتل نمی رسد، زیرا قتل مزبور، نسبت به پدربزرگ قتل مورث محسوب نمی شود، هر چند که نسب به مقتول، قتل مورث به وسیله ی وارث است. 3- اگر شخصی خویشاوند دیگر مورث خود را که ممکن است در صورت فوت مورث شریک ارث او بشود به قتل برساند تا اگر مورث فوت کند، سهم بیشتری از اموال او به قاتل برسد، قتل مزبور مانع انتقال سهم بیشتر از ترکه مورث به قاتل نخواهد شد. مانند اینکه شخصی برادر یا خواهر خود را بکشد تا پس از فوت پدر، سهم بیشتری از ترکه به او منتقل شود، زیرا قتل مزبور قتل مورث به وسیله وارث نیست، بلکه قتل شریک ارث آینده است و ملاک حکم ممنوعیت قاتل از ارث مقتول در این مورد وجود ندارد و با قیاس یا تشبیه نمی توان حکم کرد که قاتل از ارث سهم بیشتری از ترکه محروم می شود.