به معنی آیندهای که خدا میتواند برای شما رقم بزند، چیزی است که شما نمیتوانید به تنهایی به دست آورید، موقعیتهایی وجود دارد که او پیشاپیش میتواند برای شما آماده کند، موقعیتهایی که خودتان نمیتوانید به آنها برسید.
موانعی وجود خواهد داشت که بسیار بزرگتر به نظر میرسند، رویاهایی که غیر ممکن دیده میشوند، چیزهایی که رسیدن به آنها، بدون کمک محال خواهد بود و خبر خوب این است که خدا در درون شما موهبتی قرار داده است که میتواند همه درها را به روی شما باز کند؛ درهایی که شما بدون توجه به این فیض خداوند در درونتان، قادر به باز کردن آنها نخواهید بود، موهبتی که شما را از دیگران متمایز میکند و باعث میشود در جمع بدرخشید. این موهبت، فیض نام دارد.
کتاب قدرت فیض، اثر جول اوستین با ترجمه فریبا جعفرینمینی؛ در شانزده فصل به نگارش درآمده که به موضوعات و عناوینی نظیر؛ «قدرت فیض، اعلام فیض، رابطه با فیض خداوند، فیضی که شما را خاص می کند، خداوند سرچشمه نعمت هاست، فیض در طوفان، زمان مناسب برای فیض، خدایی که آغوشش را برایتان باز کرده است، فقط یک شانس دیگر، فرمان دهید تا برکت یابید، انتظارات بیش از اندازه، زندگی ذهنی که پذیرای فیض است» و غیره پرداخته و به بررسی و تحلیل آنها میپردازد.
فرمان دهید تا برکت یابید
این کتاب به این منظور نوشته شده است که به شما بگوید: وقتی در زندگی خود به خدا احترام میگذاریم و تمام تلاش خود را میکنیم تا او را در جایگاه اول زندگیمان حفظ کنیم، خداوند به برکات خود دستور میدهد تا به سمت ما بیایند. وقتی خدا دستور میدهد، ماجرا این طور نیست که تصور کنیم: «شاید همه چیز به خیر بگذرد.» یا «امیدوارم درست شود.» یا «اگر شرایط مهیا شود...». نه، چنین جملاتی برای خدا معنا ندارد. وقتی خدا دستور میدهد، هیچ اما و اگری وجود نخواهد داشت، بیتردید فرمان خدا تحقق خواهد یافت.
وقتی خدا گفت: «بگذار تا بر زمین نور باشد.» زمین تاریک و بدون شکل، مانند سیاهچاله بود. خدا شرایط را بررسی نکرد تا ببیند آیا آمدن نور امکانپذیر است یا خیر. او به کمک متخصصان موقعیت را تجزیه و تحلیل نکرد تا دریابد آیا آنها هم بر این باورند که ممکن است چنین اتفاقی بیفتد یا خیر. او فقط این کلمات را بیان کرد و هنگامی که او فرمان داد نور با سرعت 186.000 مایل در ثانیه بر زمین تابید و هیچ چیزی نتوانست جلوی آن را بگیرد. در مورد شما نیز دقیقاً همین طور است، وقتی خدا میخواهد نعمتهایش را به شما ارزانی کند، بررسی نمیکند تا بداند از چه خانوادهای آمدهاید، کجا کار میکنید، چه کسانی هستند که شما را دوست دارند و از شما پشتیبانی میکنند، یا شرایط اقتصادی اکنون چقدر خوب است. هیچ یک از اینها برای خدا مهم نیست.
ممکن است شرایط موجود ضد شما باشد. کارشناسان ممکن است به شما بگویند: «هرگز شفا نمییابید. هرگز به حقتان نمیرسید. هرگز موفق نخواهید شد.» ممکن است همه افراد پیرامونتان بگویند: «برای رهایی از این شرایط هیچ راهی نیست، بهتر است قبولش کنی.» اما این طور نیست. همه این افراد فقط به راههای طبیعی و عادی فکر میکنند، اما خبر خوب این است که ما خدایی مافوق طبیعی داریم.. .