کتاب اثریا داستان نبرد نیروهای ایرانی با گروه های تکفیری سوریه را به تصویر میکشد، این کتاب به عنوان یک داستان بلند جنگی یک مورد موفق محسوب میشود که بر خلاف جریان رایج شنا کرده است.
کتاب اثریا خواب از سر مخاطب میپراند و او را سر شوق میآورد.
زبان کتاب آغشته به طنزی لطیف است که جا به جا در بخشهای مختلف کتاب میبینید و گاهی خنده به لبهای شما مینشاند.
سیر داستان جذاب و نفس گیر است و مخاطب را از همان صفحات ابتدایی درگیر کتاب میکند و تقریباً بدون افت چندانی تا انتها با خود میبرد.
در کنار این زبان طنز آلود، موقعیتهای تلخی دارد که ممکن است اشک مخاطب را دربیاورد. چون اثریا رک و بیپرده از میدان جنگ با ما حرف میزند و جنگ پر است از اضطراب و سختی و خشونت و درد.
در کنار اینها، کتاب پر است از لحظات شوخی، سر به سر گذاشتن و دست انداختن رفیق، ایثار و از خود گذشتگیهای مثال زدنی، اعصاب خوردی و غر زدن، فحش و بد و بیراه گفتن ها.
پرداختن صرف به هر یک از این موارد صحیح نیست و آنجا که تمام این حس ها و تجربه ها و واقعیت ها کنار هم میآیند، انتظار یک اثر کامل و موفق را داریم.
از جنگ که برگردی، زندگیت تقسیم می شه به دو بخش. قبل از جنگ و بعد از جنگ. این که قبل از جنگ کی بودی و چی بودی و چطوری فکر می کردی اصلاً مهم نیست. بعد از جنگ توی خونه از چیزی نمی ترسی اینم یه مشکله.
آدم ها باهات همدل نمی شن، فکر می کنن تو سنگی، سردی. کم کم از جمع ها دور می شی. وقتی دور بشی تازه می فهمی ترسیدن برای زندگی اجتماعی چقدر لازمه.
نویسنده کتاب اثریا نیما اکبر خانی با استفاده از طنزی لطیف نبرد نیروی های ایرانی با گروههای تکفیری را روایت میکند که همین موضوع جذابیت و موفقیت کتاب را بسیار زیاد کرده است.