شاید گمان کنید که قرآن از گذشته قصه گفته است؛ اما در لابه لای آیات انبیاء و رسولان، خداوند آینده را سروده است. با باز شدن پای تازه واردی به نام آدم(ع) به جمعِ ملائک، موج جدیدی در زمین و زمان به راه افتاد و میرفت تا به ظهور بیانجامد: «ظهورِ اسماء هؤلاء».
کتاب دنیایی که آدم(ع) ساخت، اثر بختیار صادقی است. ایدۀ نگارش این قصه از کتاب مصباح الهدایه حضرت امام(ره) شکل گرفته که خلاصۀ تقریرات از این قرار است: ابتدا ذات اقدس اله بود و هیچ نبود تا این که از چشمهٔ غیب با «لسانِ غیبی» بر حجاب اکبر و فیض اقدس انور «امر» صادر شد که «ظهور» نماید.
در واقع، همهٔ فصول این کتاب، همچون دانههای تسبیحی میشوند که نخ این تسبیح «امر ظهور» است. در این کتاب به عناوینی نظیر تعجّب ملائک، نسناسها، معمّایِ بزرگ، پاسخ اسرارآمیز خدا، یک حرکت مرموز بین ملائک، سجدۀ اطاعت و ولایت، روز رسوایی، یادآوری عهد و پیمان، زهر وسوسهٔ دینی و غیره پرداخته و به تحلیل و بررسی آن میپردازد.
«اسمهای آنها»- أَسْماءِ هؤُلاءِ.
آزمون ملائک شروع شده بود. یک نگاه به «آنها» انداختند. دوباره به «آنها» نگاه کردند، و دوباره و باز دوباره ... ؛ اما بلد نبودند. بلد نبودند آنها را توضیح دهند. بلد نبودند آنها را «انباء» کنند. همین طور هاج و واج به بالا، به «آنها» زل زده بودند.
از زمین تا آسمانها، حتی تا اوج آسمان هفتم، چیزی نبود که بلد نباشند یا از دسترسشان خارج باشد. اگر هم بلد نبودند لااقل جبرئیل، میکائیل یا اسرافیل بزرگ حتماً میدانستند. اما «آنها» خیلی فراتر از آسمانها بودند، حتی خیلی فراتر از آسمان هفتم. این بار حتی جبرئیل و میکائیل و حتی اسرافیل هم «آنها» را بلد نبودند. امتحان سختی بود. تنها چیزی که بلد بودند، این بود که به «آنها» میگفتند: «عالین»؛ یعنی عالیترینها. در همان آغاز ماجرای آدم(ع)؛ خداوند امتحانی عجیب و غریب به پا کرده بود. عرق سرد بر پیشانی جبرئیل نشسته بود. اسرافیل هم شرمنده، سرش را پایین انداخته بود و همگی باهم گفتند خدایا ما بلد نیستیم.
1. بقره، آیۀ: ۳۱، ص، وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکه فَقالَ أَنْبئُونی بأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کنْتُمْ صادقینَ. و خدا همۀ معانی نامها را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «اگر راست میگویید، از اسامی اینها به من خبر دهید».
2. بحارالانوار (ط-بیروت)، ج۵۷، ص۲۴۱، مَسَائِلُ عَبْداللَّهِ بْنِ سَلَامٍ وَ کانَ اسْمُهُ إِسْمَاوِیلَ فَسَمَّاهُ النَّبی عَبْدَاللَّهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: ...َ یا مُحَمَّدُ فَأَخْبرْنِی مَنْ کانَ أَوَّلَ الْأَنْبیاءِ قَالَ آدَمُ قَالَ صَدَقْتَ یا مُحَمَّدُ أَخْبرْنِی آدَمُ کانَ نَبیاً مُرْسَلًا قَالَ نَعَمْ أَ فَمَا قَرَأْتَ فِی التَّوْرَات قالَ یا آدَمُ أَنْبئْهُمْ بأَسْمائِهِمْ الْآیه قَالَ صَدَقْتَ یا مُحَمَّدُ ... . شخصی به نام عبدالله بن سلام از یهودیان برای تشخیص صدق دعوی نبی مکرم اسلام در نبوتشان یک سری سؤالاتی را آماده میکند و از ایشان میپرسد و از جملۀ آن سوالات این بود که ای محمد، مرا از اولین انبیاء باخبر کن. پیامبر اکرم پاسخ میدهند که حضرت آدم. عبدالله سلام دوباره میپرسد که آیا او از انبیاء مرسل بوده؟ پیامبر اکرم میفرمایند که بله و مگر در تورات نخواندهای که خداوند به آدم فرمود که قالَ یا آدَمُ أَنْبئْهُمْ بأَسْمائِهِمْ.
توضیح: از این روایت درمییابیم که این آیه به معنای نبوت حضرت آدم و ناظر به شأن پیامبری ایشان است و اولین نبوتی که در روی زمین اتفاق افتاده است نبوت آدم در این آیه بوده. همچنین در بحارالانوار (ط-بیروت)، ج۲۶، ص۳۴۸، از علامه مجلسی توضیحی در فضل آدم بر ملائک داده شده است که وَ هُوَ نَبی لَهُمْ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوجَلَّ لَهُ أَنْبئْهُمْ بأَسْمائِهِمْ.