کتاب اردیبهشت اتفاق افتاد

معرفی کتاب اردیبهشت اتفاق افتاد

کتاب اردیبهشت اتفاق افتاد، اثر فائزه طاووسی؛ به روایت زندگی روحانی مدافع حرم شهید حجت الاسلام مجید سلمانیان از لحظه‌ی تولد تا شهادت این بزرگوار می‌پردازد که شامل هفده فصل است.

دوران کودکی تا نوجوانی، فصل اعزام، خبر شهادت و رجعت پیکر، از زبان مادر شهید روایت می‌شود. منطق فصل‌بندی دیگر فصل‌ها، مطابق محل فعالیت‌های شهید از نوجوانی تا شهادت تنظیم شده است.

ضمیمه‌ی انتهایی، روایت‌های سردار حمیدرضا رستمیان از آغاز مأموریت یگان ویژه‌ی 25 کربلای مازندران تا روز 31 فروردین سال 1395 در جبهه‌ی خان طومان است. روایت‌های ایشان، مطابق خاطرات روزنوشت خودشان از درگیری دو روزه‌ی منطقه، یعنی 16 و 17اردیبهشت 1395 نگاشته شده است.

گزیده کتاب اردیبهشت اتفاق افتاد

5: تبلیغ به وقت خرماپزانِ لاورخشت
طرح هجرت، تمام چیزی بود که مجید از طلبگی، طلب می‌کرد. اعزام به روستاهای دورافتاده برای تبلیغ دین و هم‌نشینی با قوم‌ها و فرهنگ‌های مختلف، برایش آرزو بود. مرداد1391، پیشنهاد تبلیغ در «لاورخَشت» را که دادند، مشتاقانه پذیرفت. زمانی که رفت روستا، اوج گرمای جنوب و ایام خرماپزانِ ده بود. لاورخشت منطقه‌ای کوهستانی بود از توابع بخش اشکنان در شهرستان لامرد استان فارس و هم مرز با استان هرمزگان. یک ساعت زمینی از روستا تا خلیج فارس راه بود.

لاور در لغت به دشت صافی می‌گویند که دورش را کوه گرفته باشد. قدیم ، اهالی روستا به هوای داشتن سرپناه برای گاو و گوسفندشان، کنار غار یا به زبان محلیِ لاوری‌ها «اِشکف» ساکن می‌شدند. تا زمان انقلاب هنوز یکی دو خانوار، توی اشکف  زندگی می‌کردند. به مرور و از دهۀ شصت به بعد، اشکف‌نشینی هم از مُد افتاد. قبل از انقلاب، مردم روستا با دلو، آب از چاه می‌کشیدند. بعد از انقلاب، جهادسازندگی روستا را لوله کشی کرد.
«به نام خدا، به یاد خدا، برای خدا.»