کتاب نهال های برومند نوشته سید حسن منتظرین است که به باورهای آزادگان سربلند هشت سال دفاع مقدس می پردازد. نهال های برومند در قالب خاطرات به شیوه سلوک و باورهای اسرای ایرانی هشت سال دفاع مقدس می پردازد.
نویسنده برای نگارش این اثر از خاطرات آزادگان، گفتگوها و چند کتاب مهم در حوزه اسارت استفاده کرده است. او برای تنظیم این اثر با تعداد زیادی از اسطوره های دفاع مقدس مصاحبه کرده که در نهایت خاطرات ۷۹ نفر در قالب قریب به ۴۵۰ مورد، گزینش شده است.
این اوضاع و احوال برای یک بسیجی بسیار دردناک و زجرآور است. ما هنوز نمی توانستیم باور کنیم که اسیر هستیم. از طرفی اکثر بچه ها با بدن مجروح اسیر شده بودند و این حالت روح و روان را در فشار بیش تری قرار می داد. شرایط هم اصلا قابل پیش بینی نبود. و چه بسا دشمن هر عملی را مرتکب شود. از این رو رعب و وحشت بر زندان ها سایه انداخته بود.
با این وجود برخورد عراقی ها همیشه یکسان نبود و گاهی کاری به کارمان نداشتند. مثلا با این که صدای دعای کمیل ما را می شنیدند ولی عکس العملی نشان نمی دادند. چون احساس می کردند اگر بیشتر فشار بیاورند، ممکن است بچه ها دست به شورش بزنند. آن وقت برای خودشان هم بد می شد. چون مسئولین بالاتر به سبب این که اردوگاه شلوغ شده آن ها را مواخذه می کردند. گاهی تغییر فرمانده باعث می شد مدتی از ما غافل شوند.
اما بیش تر اوقات مثل گرگ به جان ما می افتادند. مثل زمان انجام عملیات ها، یا وقتی مشکلاتی بین خودشان پیش می آمد. یا حتی اگر مسائل خانوادگی داشتند، در این مواقع عقده هاشان را سر ما خالی می کردند. ضمن آن که روحیات فردی آن ها هم متفاوت بود. مثلاً یکی از مسئولین عراقی به نام ناظم که حافظة بسیار قوی داشت، ظرف یک هفته نام تمام بچه های اردوگاه را حفظ کرد. وی که خیلی سخت گیر بود، دستور داد همه باید هفته ای دوبار ریششان را مثل سید الرئیس بتراشند. نه پائین تر و نه بالاتر. بچه ها خیلی او را نفرین می کردند و می گفتند: خدایا مرگ ناظم را برسان. تا این که نفرین بچه ها گرفت. یک روز گفتند: ناظم را با کتک بردند.