کتاب نورعلی، اثر علیرضا اشرفی نسب، نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی سردار شهید نورعلی شوشتری دارد. نورعلی کتابی است که درباره ی زندگی و روش سلوک سردار شهید، نورعلی شوشتری نوشته شده است. او تا پیش از اینکه وارد سپاه پاسداران شود، مشغول به کار رانندگی بود. بهرحال آنچه که نورعلی را ممتاز از دیگران می ساخت، اخلاق خاص او بود.
نگاه ویژه ای که به درستکاری و نیکوکاری در زندگی اش داشت. علیرضا اشرفی نسب در کتاب نورعلی، نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی سردار شهید نورعلی شوشتری انداخته است. نیم نگاهی که روش زندگی او را به ما می نمایاند.
شبهای احیا بود. زنگ زد که فلانی ماشینت را بردار و بیا دنبالم تا امنیت مراسم داخل شهر را کنترل کنیم. یکییکی به مساجدی که مراسم داشتند سر زد. با بچههایی که امنیت مراسم دستشان بود خوشوبش کرد و دستی به سرورویشان کشید. تا برگشت ساعت از یک و نیم هم گذشته بود. گفت: حالا وقت کار خودم است. همه فکر کردند منظورش استراحت است؛ اما قرآن و کتاب دعایش را برداشت و رفت گوشه اتاق. عبا انداخت روی دوشش و مشغول مناجات شد.
با سردار کار داشتند. گوشی را به ایشان دادم. یکباره گوشی را انداخت و زد روی سرش! در دلم گفتم حتماً در تهران بمبگذاری شده یا کسی شهید شده است. هیچکس جرئت نکرد بپرسد چه شده، تا اینکه خودش آرام گفت: ما سفیران وحدت نظامیم، آنوقت آقایی در تهران که نمیداند ما اینجا چه مصیبتی میکشیم، برای سران بلوچ، از صدر اسلام و مباحث اختلافی میگوید.
خیلی ناراحت شده بود. هواپیمای بزرگان طوایف که نشست، از همانجا دعوتشان کرد قرارگاه قدس. برایشان صحبت کرد و تکتکشان را بوسید و در آغوش کشید. با چشمانی خیس از همهی آنها معذرتخواهی کرد. در این چند ماه کلی خون دل خورده بودند تا جلوی اختلافات شیعه و سنی را بگیرند. دوست نداشت بهراحتی زحماتشان به باد برود.
نظر دیگران //= $contentName ?>
عالیه...
رفتار یک نظامی متشخص رو به خوبی نشان می دهد...