کتاب دانشجویی که من باشم pdf

کتاب دانشجویی که من باشم به قلم سارینا نادری روایتی جذاب از سرگذشت عاشقانه ی دختری دانشجو است که شور و شوق زندگی در تک تک لحظه هایش جریان دارد.

رویداد عشق برای هر فرد به شیوه ای متفاوت از فرد دیگر روی می دهد. اما گاهی این رویداد به صورت یکسان آغاز می شود، مانند عشق هایی که از پشت میز و صندلی های دانشگاه شروع شده و طی مسیر می کنند، برخی از این عشق ها به ثمر نشسته و برخی دیگر به عنوان یک خاطره ی شیرین از بهترین روزهای زندگی در صندوقچه ی دل پنهان می گردد.

این رمان نیز زندگی یک دختر دانشجوی پر جنب و جوش است که یک دل نه صد دل عاشق استاد خود شده و ماجراهای دلنشین و خاطره انگیزی بر جای می گذارد. شما با خواندن این کتاب برای دقایقی هر چند کوتاه سختی های زندگی را از یاد برده و خود را به دست دختری بازیگوش می سپارید تا شما را به دنیایی ناشناخته ببرد.

در بخشی از کتاب دانشجویی که من باشم می خوانیم:

وای وای وای پارمیدای من کوووو؟
وای وای وای میرم از هوش.
همینطور تو حال خودم بودم و داشتم چرت و پرت می گفتم که با قیافه های پوکر امیر و سپیده مواجه شدم.
نیشمو تا بناگوشم باز کردم و که امیر گفت:
- دختر تو حالت خوبه؟... . بسم الله انگار جنی شدی.
سپیده:
- آگه دیوونه بازی هات تموم شد بیا بریم داخل که قراره با استاد جدیدمون اشنا بشیم.
من:
- مگه استاد جدید قراره بیاد؟
سپیده:
- بازم وسط کلاس گرفتی خوابیدی؟
من:
- خب حالا بگو ببینم کیه؟ چیه؟ واسه چی داره میاد؟
امیر:
- نفس بکش دختر می ترسم خفه بشی.
من:
- یه روز با قیافه ی تو نفس تنگی می گیرم.