کتاب صلیب بیت لحم (جلد اول) pdf

کتاب دو جلدی «صلیب بیت لحم» خاطرات یک یهودی صهیونیست و ساکن سرزمین های اشغالی فلسطین است که به مرور زمان از یک نیروی تربیت یافته در کیبوتص های اسرائیلی به یک منتقد رژیم صهیونیستی تبدیل می شود و سرانجام با مشاهده نهایت جرایم ضد بشری اسرائیل، به یک مسیحی ضد صهیونیست تغییر مذهب می دهد، در بازار موجود است. او برای این که رد گم کند، نام خود را به «روی توف» تغییر می دهد.

شخصیت اول این زندگینامه تفصیلی، عضوی از یک خانواده یهودی مهاجرت کننده به سرزمین های اشغالی است که او را از کودکی در اختیار مراکز پرورش اجتماعی و کمونیستی صهیونیستی قرار می دهند تا تحت تعالیم صهیونیست های چپ گرا (که سران بنیان گذار اسرائیل از آن دسته بودند) تربیت شود.

او با استعداد فراوانی که داشته، به یک دانشمند متخصص در علوم شیمی و محقق در زمینه سوخت موشک تبدیل می شود. رفته رفته با ارتقایی که در ارتش و سازمان های نظامی و تحقیقاتی صهیونیستی پیدا می کند، با فساد و جنایات موجود در این عرصه آشنا شده و همین باعث انزجار وی از رژیم صهیونیستی می شود.

روی توف قصد جداشدن از رژیم صهیونیستی را دارد. دستگاه های امنیتی رژیم که از این موضوع اطلاع پیدا کرده اند، برایش دردسرهای فراوانی ایجاد می کنند تا این که در نهایت مجبور به فرار از اسرائیل و مهاجرت به شرق آسیا می شود. رژیم صهیونیستی بر اثر ترس از افشاء جنایات نظامی و اسناد و مدارکی که تصور می کند روی توف در پی افشاء آنها و یا واگذاری به دیگر کشورهاست، سعی در بازگرداندن او به اسرائیل دارد. اما وقتی از این هدف ناامید می شود، دستور ترورش را صادر می کند. روی توف در شرق آسیا مورد ترور ناموفق ماموران موساد قرار می گیرد.

از آن به بعد احتیاط بیشتر به خرج داده و سعی می کند که از تیررس ماموران اسرائیلی بگریزد. به کشورهای مختلف، از جمله برخی از کشورهای آمریکای جنوبی و حتی خود ایالات متحده آمریکا می رود و زندگی مخفیانه ای را آغاز می کند. روی در خاطرات خود بیان می کند که دومین تلاش برای ترور او هنگامی صورت می گیرد که او برای حفظ جان خود سعی دارد به سفارت جمهوری اسلامی ایران در یکی از کشورهای آمریکای لاتین پناهنده شود.

کتاب دو جلدی «صلیب بیت لحم» در واقع نگارشی فصل بندی شده و تفصیلی از زندگی فردی است که مقام افسری در ارتش اسرائیل و واسطه بودن در انتقال تکنولوژی نظامی و موشکی میان اسرائیل و آمریکا را رها کرده، به جایگاه تحقیقاتی خود در یکی از مهم ترین مراکز تکنولوژیک رژیم صهیونیستی پشت پا می زند و به آواره فراری و در نهایت یک کشیش مسیحی در میان مسیحیان بولیوی تبدیل می شود؛ کسی که هر روز منتظر جلادان اسرائیلی است تا او را به خاطر آگاهی از اسرار پلید صهیونیست ها ترور کنند.

این خاطرات برای نشان دادن نگاهی از درون به رژیم صهیونیستی و تبعیض ها و جنایاتی که حتی علیه یهودیان مهاجر در اسرائیل صورت میگیرد (تا چه رسد به مسیحیان و مسلمانان و فلسطینیان) بسیار کارآمد است.