کتاب تغماینامه نوشته لیلا امانی، روایتی از جنگ بین شاه اسماعیل و سلطانسلیم عثمانی است. در این کتاب از اوضاع جنگی، تدارکات جنگ، آماده شدن زنان و یاد گرفتن تیراندازی با تیروکمان توسط آنان روایت شده است. زنان ایلیاتی مردانه به همراه برادران، همسران و پدران خود وارد لشکر شاه اسماعیل میشوند و با رشادتها و شهامتی که از خود نشان میدهند، باعث تغییر اوضاع جنگ میشوند.
شاه اسماعیل از تمام فرماندهان قزلباش خواسته بود که به نزد او بیایند. پیری خان اوغلی از بابک و بیگالله خواسته بود در جرگه همراهان او وارد دربار شود. بیگالله هم، چنین نظری را پذیرفته بود به جای اینکه رؤسای دو طایفه جدا از هم وارد شوند، این هماهنگی نشان میداد که هردو طایفه مطیع عهدنامه هستند.
بیگالله همراه پیری خان اوغلی توسط خدمتگزاران کاخ شاه اسماعیل به بخش راست مجلس هدایت شدند، بابک جانب راست کنار پیری خان اوغلی ایستاد، خودش را درمیان آینهکاری تالار سلام میدید که هزار تکه شده است. فرماندهان و سران طایفههای دیگر هم به ترتیب در سمت چپ ایستاده بودند. اما پیرمردانی که راه طولانی را طی کرده بودند، شاه اسماعیل اجازه داده بود که بر روی تکه فرشهای سفید و قرمز راحت باشند. شاه اسماعیل با خانمحمد استاجلو وارد شد.
پیری خان اوغلی بعد از اینکه خانمحمد استاجلو کنار تخت شاه اسماعیل ایستاد برای پسر عمویش سر تکان داد. خانمحمد استاجلو دست بر سینهاش گذاشت و سر خم کرد.
پیری خان اوغلی در گوش بابک گفت:
- دیار بکر را از دست داده است از هفتساله تا هفتادساله را کشتهاند.
بابک گفت:
- بدتر از کشتهها آنهایی هستند که داغ زده شدهاند.
پیر خان اوغلی گفت:
- این را نشنیده بودم.
بابک گفت:
- خبر زیاد است...