کتاب کمالگرای مضطرب، اثر کلارسیا دبلیو. آونگ و مایکل پی. توهیگ؛ کتاب فوقالعاده خواندنی و ملموس، نمایانگر مسیری به سوی آزادی برای کسانی است که در تلاشی غیرواقع بینانه به دنبال کمالگرایی هستند.
نویسندگان خواننده را در درک اینکه چگونه کمال گرایی به عنوان فرمولی برای زندگی محکوم به شکست است،راهنمایی میکنند و کنشی را تأیید میکنند که منطبق با ارزشها -و نه احساسات- باشد.
اگر شما یک کمالگرا باشید، ممکن است کمال گرایی خود را یک مشکل ندانید. بلکه ممکن است آن را به عنوان یک دارایی ببینید - و از بسیاری جهات نیز همینطور است!
"باوجودیکه کمال گرایی ممکن است به شما نوید موفقیت و رضایت دهد، اما شما هرگز احساس «به اندازه کافی خوب بودن» نمی کنید. تلاش در جهت معیارهایی غیرواقعی، پایه گذاری ارزشهای خود بر رعایت آن معیارها و خود انتقادی مداوم می تواند منجر به اضطراب، استرس، نگرانی، دلزدگی و ناراحتی شود. "کمال گرایی در اصل یک مشکل مبتنی بر اضطراب است،زیرا کمال گرایان نگران ناکام ماندن، اشتباه کردن یا حتی شکست کامل هستند. بنابراین، چگونه میتوانید بین کمالگرایی"مفید" و "مضر" تمایز قائل شوید و از تطابق دادن خود و دیگران با استانداردهای غیرواقعی سطح بالا دست بردارید؟
کمال گرای مضطرب هزینه های پنهان "بهترین بودن" را زیر نورافکن می برد و مهارت های اساسی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را ارائه می دهد تا به شما کمک کند با اضطراب ناشی از کمال گرایی تان کنار بیایید. با این کتاب خواهید آموخت که چگونه الزام به بی نقص بودن می تواند مانع بهره وری شما شود و شما را از رسیدن به اهدافتان باز دارد. همچنین خواهید فهمید که چگونه بر خودگویه ها و خود انتقادی های منفی غلبه کنید، برچسبهای غیرمفید و محدودکننده مانند "موفقیت" یا "شکست" را کنار بگذارید وبه خود و دیگران اجازه اشتباه بدهیدو چگونه با پذیرش، ذهن آگاهی، شفقت نسبت به خود و لذت بردن از تمام لحظات زندگی، کمال گرایی را پشت سر بگذارید. این کتاب مملو از روشهای موثر برای دست کشیدن از کنترل مداوم و داشتن یک زندگی مبتنی بر ارزشها بر اساس آنچه برای شما مهم است می باشد.
اگر میخواهید کاملاً همان شخصی باشید که حقیقتا میخواهید، نه فقط فردی که کمالگرایی شما میگوید باید باشید، این کتاب به شما کمک خواهد کرد. کتاب حاضر، با استفاده از استراتژیهای مبتنی بر تحقیقات، به شما کمک میکند تا خواسته تان از زندگی برایتان شفافتر شود، بر اهمالکاری و نشخوار فکری غلبه کنید، و با خودتان مهربانتر باشید و در عین حال در زندگی و روابط خود متعهد و مؤثر بمانید."
نویسندگان بر اساس آنچه که تحقیقاتشان نشان داده است، یک راهنمای صمیمانه، جذاب و عملی برای باز کردن گره های کمالگرایی نوشتهاند. راه آنها را دنبال کنید تا آزادی در زندگی را منعطف تر و با شفقت بیشتری نسبت به نقص ها تجربه کنید.
"نباید این کتاب را از دست بدهید! کلاریسا اونگ و مایکل توهیگ کمال گرایی را با مثال های مرتبط، شوخ طبعی و درک عمیق پیچیدگی های آن واکاوی می کنند."
فصل پنجم: رها کردن برچسبها و داستانهای خود
خودتان را چطور توصیف میکنید؟ دفترچه یادداشت خود را بیرون بیاورید و سه کلمهای که به ذهنتان میرسد را یادداشت کنید. ماجراهایی که نشان دهنده هرکدام از این صفات در شما بوده را به اختصار بازگو کنید. مثلا، برای صفت «قابل اعتماد»، ممکن است نیمه شبی را به یاد بیاورید که ماشین دوستتان خراب شد و برای کمک به آنها یک ساعت رانندگی کردید. یا برای صفت «منظم» ممکن است به برنامهریزیهایتان برای پیشبرد صحیح کارها فکر کنید.
ببینید که چقدر راحت این برچسبها را برای خود پذیرفتهاید. ما همیشه این طور هستیم. ما «مضطرب»، «افسرده»، «مرتب»، «خوب»، «سخت کوش» و «باهوش» هستیم. همیشه خودمان را با برچسبها تعریف میکنیم. در مورد افراد دیگر هم همین کار را انجام میدهیم؛ والتر یک «جامعه ستیز» است، اسکایلر «بردبار» است، جسی «خوش قلب» است، ماری «وفادار» است، سائول یک «بزدل» است. داستان سرایی کردن برای خود و دیگران بخشی از تله انسجام است (به فصل 3 مراجعه کنید). شما یک طرح منطقی برای تطبیق عناصر داستان میریزید تا بدانید که چگونه با هم ارتباط دارند و چگونه به آنها پاسخ مناسب دهید.
در دفترچه یادداشت خود توضیح دهید که هر کدام از برچسبهایی که به خود اختصاص دادهاید چه تأثیری بر رفتارها و دیدگاههای شما میگذارد. شاید به دلیل «درون گرا»بودن، از مهمانیها صرف نظر می کنید. از آنجایی که «وجدان کاری بالا»یی دارید، زمان بودن با خانواده را فدای انجام کار میکنید. چون «به موفقیت اهمیت میدهید»، وقت گذاشتن برای هر چیزی غیر از اهدافتان به معنی «تنبل»بودن شماست.
مسئله این نیست که شما به راحتی به خودتان برچسب میزنید، بلکه مسئله اینجاست که این برچسبها به شما دیکته میکنند که چه کار کنید و چگونه به خود و جهان اطرافتان نگاه کنید. به همین دلیل است که ما قصد داریم نگاهی دقیقتر به آنها بیندازیم تا بتوانید میزان تأثیر آنها بر زندگی خود را تعیین کنید.