کتاب رباعیهای مادربزرگ، اثر محبوبه یحیایی؛ مجموعه شعرهای عامیانهای هستند که با لهجهی مردم روستای جام و آبخوری_ از توابع استان سمنان _کاربرد محلی یافتهاند.
این اشعار بیشتر در مراسم سرور و عروسی از سوی خویشاوندان که از منسوبان عروس و داماد هستند در خوشآمد گویی ورود به مجلس سرور و شادباش عروس و داماد و خوشآمد گویی زائر و حاجیها خوانده میشوند.
نوهها و نتیجههایی که حسرت بیشتر شنیدن صدای مادربزرگها، آنها را به تحقیق و تفحص میکشاند تا خاطراتشان را ثبت و دوباره زنده کنند؛ با مطالعه کتاب رباعیهای مادربزرگ میتوانند آن خاطرات شیرین را باز سازی و آن صداها را دوباره زنده کنند.
درختان سایه دارن ما نداریم
جوونا نمزه دارن ما نداریم
بریم پیش خدا یکدم بنالیم
همه گلدسته دارن ما نداریم
*
دلم میخواد گل شش پر بچینم
میان مادر و دختر نشینم
گهی بوسم لبان دخترش را
گهی در دامن مادر نشینم
*
بردن دختر از خانه پدر
گلم را میبرن چاره ندارم
اگه دستم رسد نمیگذارم
گلم را میبرن من توی غربت
گلم را بر خدایش میسپارم
*
از این کوچه ببردن ماه مارو
گل خوشبو و خاطرخواه مارو
الهی هر که برد خیرش ببیند
پریشان کرده او احوال مارو
*
الهی بانویم رفت بانویم رفت
رمق از دست و پا و زانویم رفت
الهی بردنش خیرش ببینن
که خورشید جهان از پهلویم رفت