کتاب زخمهای عادی، نوشته معصومه باقری موضوعی اجتماعی _ رئالیستی دارد و توسط انتشارات نسل نواندیش منتشر شده است.
وقایع کتاب زخمهای عادی در شهر تهران و شهر دزفول رخ میدهد. داستان از زبان سوفیا، شخصیت اصلی قصه بیان میشود که دختری مغرور و زیباست و در اثر اتفاقاتی که در زندگیاش میافتد، شکست میخورد، ولی ناگهان تصمیم میگیرد سرپای خودش محکم و قوی بایستد و همهچیز را از نو بسازد.
کتاب زخمهای عادی سومین رمان معصومه باقری است که داستانی اجتماعی و عاشقانه را روایت میکند. داستانِ شایگان و سوفیا که از کارهای اشتباه و جزئی و سوءتفاهمهای کوچک پرده برمیدارد. مخاطب در این داستان با مسائلی ساده و جزئی مواجه میشود که کلید آن دلتنگی است. زخمهای عادی داستانِ زنی است که از خودش و سایهها و آدمها کوچ میکند تا از خاطراتِ گذشتهاش فرار کند و به آرامش جزئی برسد. مفهومِ کوچ به عنوانِ عنصری بنیادین در رمان حضور دارد و به عنوانِ فروپاشیدنِ چیزی که عذابش میدهد، به کار گرفته شده است. داستانی از موقعیتهای دراماتیک و احساسات عمیق و زنی که قهرمانِ زندگی خودش است.
هر اندوه و دلتنگی که در مغز و فکرِ آدم رسوخ کند، بسیار تلختر و آزاردهندهتر از غصههایی است که با چشمِ خودمان میبینیم و وحشتزده میشویم. اندوهی که مُدام و بیوقفه در فکر باشد، تبدیل به زخم میشود. زخمهای عادی...
بعضی دردها آنقدر بزرگ میشوند تا از قلب عبور میکنند و به استخوان میرسند. پس از آن تمامِ رنجهای زندگیِ انسان تبدیل میشوند به زخمهایی کوچک و عادی...
زخمهای عادی احساساتِ تلخ و عجیبی هستند. چیزهای پُر و همزمان خالی.