حادثه ای تلخ و جان گداز که تمام کشور را مات و مبهوت کرد، داستان سربازان رشیدی بود که در اوج قدرت و ایستادگی در مقابل دشمنان در سیاهی شب سوختند و پَرپَر شدند.
در سی ام تیرماه سال 1397 خبر ناگوار دیگری استان کُردستان را در برگرفت و همه از شهادت یازده سرباز و پاسدار وطن سخن می گفتند، آری این روز خونین این بار در روستایی به نام دَری واقع در شهرستان مریوان اتفاق افتاد و همه را داغدار کرد.
روستا با صدایی توفنده شروع کرد به لرزیدن. مثل صحنه ی یک ارکستر سمفونی سهمگین، همه چیز داشت. از صدای زیروبم و گروه کُر گرفته تا تماشاچی. کوه ها هم در نقش دستگاه صوت، صداها را در کوه می چرخاندند. شب بود و روستایی ها از خواب پریده، روی ایوان ها ایستاده بودند و به چشم هایشان سرمه ی ترس می کشیدند.
اولش صدا بود فقط، بعد نور. تقریباً همه حدس می زدند که چه شده. از پارسال که پایگاه نظامی قدیمی دوباره راه افتاد، حزبی ها به میدان اصلی روستا آمدند و تهدید کردند اگر کسی با سپاهی ها همکاری کند، خانه اش را به آتش می کشند. و حالا صدای تیر و ترکش از بالای روستا یعنی همان پایگاه می آمد.
کنگره :
DSR1667/ر5م5 1397
شابک :
978-600-331-584-6