یک ماهی دودی به جهت تزیین با نخی جلوی پیشخوان تریا آویزان شده است. عاشق که ویلون زن و صحنه گردان متن قصۀ نمایش است. در مجاورت ماهی دودی روی یک صندلی نشسته است.
میزی در میان میزهای تریا با لایه ای زرد رنگ مجزا و شاخص تر دیده می شود. بر روی صندلی همان میز آرزو دختر جوان دانشجو و دکتر مبرهنگ لوله مانی به نوشته های پوشه ای زرد رنگ خیره و متفکر مانده است ...
پزی به غیر از حاضرین و تماشاچی در تریا دارد.
منوچهر با لباس و گریم نیم قرن پیش از این، در حالیکه کرواتی زرد رنگ و کلاهی گرد و پردار به سرش گذاشته است با کیف دستی نسبتاً بزرگی در وردیه تریا با پز مخصوص خودش مکث کرده و حاضرین را برانداز می کند
عاشق، اعلام ورود منوچهر را در شور ویلون خود خبر می دهد/ اصغر آقا، مدیر تریا ،اعلام ورود می کند ...
اصغر [خطاب] جناب سرگی کنستانتین، منوچهر گلاب دره ای [محاوره ساده] بازم اومد!
شابک :
978-600-326-437-3