کتاب محاصره شده با رئیسهای بد و کارمندان تنبل توسط نویسندهی پرفروش، توماس اریکسون، به تألیف درآمده است و با ترجمه نگار صابرآرا منتشر شده است.
این کتاب ویژگیهای رئیسهای بد و کارمندان تنبل را برمیشمارد، چرایی وجود این خصوصیات را واکاوی میکند و رمز مدیریت مدیرانی را که رابطهی خوبی با نیروی انسانی سازمانشان دارند، در اختیار شما قرار میدهد.
هر جامعه برای رشد و تعالی به مدیرانی کاردان و مدبر نیاز دارد. مدیرانی که رهبر باشند نه رئیس! مدیرانی که تفاوتهای انسانی، نقاط ضعف و قدرت افراد و تواناییهای هر فرد را درک کرده و به آنها احترام بگذارند. یک رهبر ابتدا باید هدف، نگرش، مأموریت و مسئولیت خودش را درک کند؛ مدیریت و رهبری مهارتی اکتسابی است. مهارتی که بیشتر آن مربوط به شناخت و درک افراد است. چطور میتوان بدون آموزش، بدون مطالعه، بدون کشف انگیزه و اهداف و دیدگاه خود، سرنوشت سازمان و شاید صدها انسان را رقم زد؟
شاید شما فکر کنید یک رئیس خوب هستید، اما آیا یک رهبر خوب هم هستید؟ آیا آدمها از سر ترس و اجبار از شما تبعیت میکنند یا باورهای آنها با باورهای شما در یک راستاست؟ رهبری مهارتی اکتسابی است. مهارتی که بدون مطالعه و آموزش و البته درک تفاوتهای انسانی امکانپذیر نیست.
امید است آموزههای کتاب محاصره شده با رئیسهای بد و کارمندان تنبل مهارتی به مهارتهایتان اضافه کند. تمام مطالب این اثر بر پایۀ تکنیکها و ابزارهایی نوشته شده است که به شخصه بین کارمندان و رؤسا مشاهده و درک شده است. این کتاب به شما در ایجاد انگیزه در دیگران، تحت تأثیر قرار دادن مدیرتان و به موفقیت رسیدن در شغلتان کمک میکند.
رهبری مؤثر به داشتن درک درست از رابطۀ بین مدیر و کارمند، همزیستی آنها در محیط کار و البته فهم تأثیرگذار بودن آنها روی سیستم بستگی دارد. شاید رئیس بودن در ظاهر آسان و ساده به نظر برسد.
کافی است در محیط کار پرسه بزنید و در جلسات مهم شرکت کنید. زیاد با تلفن صحبت کرده و آخر هفتهها هم گلفبازی کنید. بله، همه میتوانند این کارها را انجام بدهند. اگر اوضاع بر وفق مراد پیش برود، تمامی اعتبارات و موفقیتها به اسم رئیس رقم میخورد، اگر هم اوضاع بد پیش برود، خب، تقصیرها را گردن شخص دیگری میاندازیم! شاید کمی اغراق کرده باشم، زیرا کارها به این راحتی ها هم نیست؛ اما اکثر آدمهایی که رئیسشان عملکرد بدی دارد، منظور من را متوجه میشوند.
همۀ ما در مقطعی از زمان، رؤسای بدی داشته و همواره از خود سؤال کردهایم که چرا عملکردش را بهتر نمیکند. برخی از رؤسا هیچ چیزی از اصول رهبری کردن نمیدانند، حتی دانستن آن را عبث میپندارند و این مسئله باعث میشود تا بپرسیم: رئیسی که افراد را هدایت نمیکند، چه فایدهای برای سازمان دارد؟