کتاب منصور آسمان نوشته شعله جهانگیری است.
گزیده ای از کتاب منصور آسمان:
با دیدن رد خون ترسیده بود، ولی باید مأموریتش را درست انجام می داد. سعی می کرد تندتر راه برود، اما زمین گل آلود و چسبنده بود و میان راه چند بار زمین خورد. رد خون زیاد و زیادتر می شد، اما نه جنازه ای بود و نه مجروحی. گویی کسی با جراحت زیاد از این مسیر فرار کرده بود.
کنگره :
DSR1668/س2ج9 1398
نظر دیگران //= $contentName ?>
کتاب را با دوستانم مطالعه کردیم ودر مسابقه اش هم شرکت کردیم.این کتاب خواندنی را به دوستان دانش آموزم پیشنهاد م...