کتاب شغل شریف اثر محمدعلی جعفری است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. کتاب شغل شریف مجموعهای از داستانهایی است که موضوع واحدشان مسئله تحدید نسل است.
نویسنده درباره کتاب شغل شریف میگوید: نمیدانم من تنبلم یا واقعاً این طوری است که مثلاً وقتی میخواهم یا باید درباره یک موضوع چیزی بخوانم ترجیح میدهم آن چیز در قالب خودمانیتری بهم تفهیم شود تا اینکه بروم چند تا مقاله پر و پیمان را با ماژیک رنگ بزنم!
نمیدانم همین حس خوب یا شاید هم بد مرا واداشت بروم سراغ موضوع جمعیت و به جای بالا دادن یک عالمه آمار عجیب و غریب از تأثیر فرزند بیشتر در زندگی بهتر یا زندگی بدتر با تک فرزندی و از این قبیل موضوعات دست به یک اقدام جدید در نوشتن کتاب شغل شریف بزنم.
مینو بلند شد و چای دم گذاشت. در یخچال را باز کرد. اتو را که دید برگشت سمت مادرش. اکرم خانم پایین صفحات کتاب را زبان میزد. مینو اتو را گذاشت روی سنگ کابینت و بسته پنیر و پلاستیک نان را برداشت.
- مامان جان! کتابو بذار کنار، صبحونه بخوریم.
پا شد رفت کتاب را توی آب چک ظرفشویی آویزان کرد و گفت:
- دیپلم بگیر؛ دیپلم خوبه!
خیلی عنق به نظر میرسد. مینو نان و پنیر را گذاشت جلوی مادرش و رفت چای بریزد.
- مامان جان! خودم میام برات لقمه میگیرم...
از کتری و قوری چای بیرون آمد. کتری را خالی کرد داخل ظرفشویی و گفت:
- مامان جان! مگه من نگفته بودم شما زحمت نکشی؟!
اکرم خانم یک ضرب مشتش را کوبید روی میز و فریاد زد:
- مگه من نگفتم دیپلم بگیری؟!... هان؟!... مگه نگفته بودم؟!... حالا چی جواب مامانُ بدم؟!
مینو شانههای مادرش را گرفت و نشاندش روی صندلی. لب پایینش شده بود مثل ژلهای که به تکان تکان افتاده باشد.
نظر دیگران //= $contentName ?>
تحدید نسل درسته نه تهدید نسل تحدید یعنی محدودسازی...