کتاب اپلای از نرجس شکوریان فرد درباره مهاجرت و مشکلات تحصیل در یک کشور خارجی و همینطور انگیزههای مهاجرت برای تحصیل در میان دانشجویان ایرانی صحبت میکند، این کتاب در انتشارات عهد مانا به چاپ و نشر رسیده است.
این داستان، به مشکلات تحصیل در کشور و انگیزههای مهاجرات دانشجویان از ایران پرداخته است. نویسنده در کتاب اپلای تلاش کرده است با به تصویر کشیدن توانمندیهای جامعه ایرانی برای کار و پیشرفت و نیز جاذبههای غرب برای تحصیل و کار، علت ماندن یا رفتن دانشجویان را توجیه کند.
کتاب اپلای به روایت ماجرای علمی عاشقانه ی نخبه ایرانی می پردازد. میثم، همان دانشجوی نخبه که حال دعوت نامه ای از یکی از دانشگاه های اروپا دارد. میثم که قبلا به واسطه یک فرصت مطالعاتی در اتریش توانسته بود امکانان و توانمندی های کار در دانشگاه اروپایی را درک کند، مردد به قبول دعوت بود، چرا که یکی از همکلاسی هایش به نام سوسن به او ابراز علاقه مندی و وی را در گیر مسایل عاشقانه کرده است. این مسئله ذهن میثم را درگیر کرده و در نهایت تصمیم می گیرد...
کتاب اپلای در 38 فصل با عناوین زیر ماجرای میثم را بیان می کند:
برون مرزی، صفرمرزی و 36 فصل دیگر
نسخه ی الکترونیک کتاب اپلای را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.
از سوئیت محقر و فضای دل گیر بیست متری بیرون می زنم. می خواهم نفس عمیقی برای این راحت شدنم بکشم که آنّا را با لبخند همیشگی، همراه سگ پشمالوی پاکوتاهش مقابلم می بینم. در جواب روز خوشِ زن با لهجه ی غلیظ اتریشی و دم تکان دادن های سگ، سری تکان می دهم. دعوت به قهوه اش را رد می کنم؛ چون برای این یک شنبه برنامه دارم. دستی به موهای بلوند کوتاهش می کشد و درخواستش را طور دیگر تکرار می کند. با توضیح کوتاهی، مثل همیشه خودم را رها می کنم.
برای من این فرصت، که دفاعم از رساله ی دکتری بستگی به مقالات به دست آمده از نتیجه ی آزمایش ها و تحقیقاتم در این جا دارد، زمان چندانی نیست تا بخواهم برای تفریحات و خرید وقت بگذارم؛ اما برای آنّا که گارسون یک فست فودی در همین خیابان است، باوجود ساعات کاری بالایش، شاید من یک غنیمت درآمدن از تنهایی هستم. حداقل حرف برای گفتن از زیبایی های دو کشور و تفاوت در فرهنگ و خوراک خوب است.
پا که از ساختمان بیرون می گذارم، طبق عادت سر بلند می کنم و برای پیرمرد تراس نشین طبقه ی سوم، دستی تکان می دهم. در جواب، فنجان قهوه ای رنگش را برایم بلند می کند.
با شهاب از در دانشگاه تهران میزنیم بیرون. کیف را روی شانهام می چرخانم و جزوه را درمیآورم. شهاب نگاهش که به جزوه میافتد، ابرو درهم میکشد و نچی میکند: نکن این کارو با من میثم! به قرآن خبری نیست!
شهاب را اگر رها کنی دو دست مبل میگذارد کنارش و سیستمی میچیند تا فقط با چشم و نظر دنیا را بچرخاند. اگر کمی مدیریتش کنی آنوقت همه را توی جیبش جا میدهد. بیتوجه به التماسش میگویم: عزیزمی! از صبح تا حالا وسط بخارات شیمیایی بودیم. الآن زیر این بارون قدم میزنیم، نتایج رو مرور میکنیم ببینیم چه کردیم.
غر میزند: بابا صد رحمت به استاد!
آهسته میرویم و بحثی را که با استاد به تجزیه و تحلیل نتایج گذرانده بودیم را مرور میکنیم. تصمیم نهایی دکتر برای تنظیم مقاله بر پایۀ نتایجم، مقدار زیادی از سنگینی فکرم را کم کرده است و تحمل پارازیتهای شهاب را بیشتر! جان میثم، کافه!
بی خیال تر از آنم که در سیر تبادل انرژی، طرف مقابلم را کمی نوازش کنم! الآن یک الکترونم و اصلاً ذرهای به نام پروتون نمیشناسم، در مقابل اصرارش، نیم ساعتی را در کافه میگذرانیم. آزمایشها را هم دوباره مرور میکنیم البته برای این دو روز اخیر را. نتایج سری قبل را هم بررسی میکنیم، قرار شب را میگذاریم و شهاب کج میکند سمت خوابگاه و من سمت کانون. تا ساعت نه شب بچهها با من کلاس فیزیک دارند و بعد هم به دکتر قول داوری مقاله دادهام.
نسخه چاپی کتاب اپلای را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و از خواندن آن لذت ببرید.
مشخصات رمان اپلای در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | عهد مانا |
نویسنده: | نرجس شکوریان فرد |
تعداد صفحه: | 248 |
موضوع: | رمان |
قالب: | الکترونیک و چاپی |