کتاب اسم تو مصطفاست نوشته راضیه تجار زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده که از زبان همسر ایشان سمیه ابراهیم پور در انتشارات روایت فتح به نگارش درآمده است.
رهبر انقلاب در روز دوشنبه 30ام مردادماه سال 1402 در طی مراسمی با عنوان مثل مصطفی، این کتاب را تفریظ نمودند.
بسمه تعالی
صفا، اخلاص، صِدق، ایثار، ترجیح رضای حضرت حق بر همه چیز، بر همهی عشقها و همهی محبوبها.. اراده و عزم راسخ در راه خدا و عشق به اهل بیت علیهم السلام، نمایشگر بخشی از شخصیت ممتاز شهید عزیز مصطفی صدرزاده است. سلام خدا بر او، و بر همسر صبور و دیگر وابستگانش، نوشته خانم تجار، شیرین و پخته و مبتکرانه است.
هر انسانی داستانی دارد، داستانی منحصر به فرد و پرفراز و نشیب که روایتگر تمام گرههای فرش رنگارنگ گفته شده ی زندگی اوست که هر روز با گرههایی بر تار و پودش نقشی را آرام آرام به نمایش میگذارد.
فرش نرم نرم بافته میشود، گره پشت گره و نقش پشت نقش. اما داستان بر خلاف نقش فرش، انتهایش نوشته شده نیست، باید صبر کرد و منتظر بود تا داستان نقش ببندد و سرانجامش به نمایش در بیاید.
کتاب اسم تو مصطفاست روایتگر یکی از این فرش ها و گره هاست.
شهید مصطفی صدرزاده درباره زندگانی می گوید: «اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند، به خانواده شهدا سر بزنید، زندگینامه شهدا را بخوانید!»
هر انسان داستانی دارد، فرشی در حال بافته شدن با نقشهای منحصر به فرد و رنگ آمیزی خاص که هر کدام محلی برای دیده شدن دارد و زمانی برای ظهور تا مخاطبش را فرا بخواند و در چشمش جلوهگری کند و هر داستان هم برای مخاطب خاصش روایت میشود تا در کنج دلش به یادگار آرام بگیرد.
روایت داستان زندگی افراد به ظاهر کم نام و نشان مانند گشت و گذار در لابلای فرش های دست بافت قدیمی پستوی خانه مادربزرگ است.
هر یک که به چشم می آید زیبایی خاصی را نمایان می کند که لحظه ای سکوت و حیرت را به همراه دارد. سکوتی شگفت انگیز. تجربه ای خاص و دلنشین.
تجربهای خاص و دلنشین، شما را دعوت میکند به تماشای نقشهای رنگارنگ قصه عزیزانی که زندگیشان سراسر از گرههای رنگین تماشایی و خواندنی است.
کتاب اسم تو مصطفاست روایتی است داستانی از زندگی پهلوان شهید مصفی صدرزاده، به روایت همسر ایشان خانم سمیه ابراهیم پور. مصطفی صدرزاده، شهید مدافع حرم، در تاریخ 1 آبان سال 1394 در حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
بار اول که رفتی سوریه، ۴۵ روز ماندی، اما همان یک دفعه که نبود. بار دوم از عراق با جمعی همراه شدی و رفتی. دلواپسیها و دلشورهها و دلتنگیهای خودم یک طرف، حال بد فاطمه یک طرف. خیلی بیقراری میکرد و این بیشتر نگرانم میکرد. سعی میکردم خودم را با پختن آش پشت پا و دعوت از در و همسایه و انداختن سفره حضرت رقیه (سلام الله علیه) و دعای توسل مشغول کنم. هر وقت هم که تنهایی زیاد فشار میآورد، فاطمه را بر میداشتم و میرفتم منزل پدرم، چند روز آنجا میماندم و برمیگشتم و فاطمه را میبردم کلاس قرآن. معلمش میگفت: «خیلی بیقراره».
-چون پدرش ماموریته.
-پس هم باید براش پدر باشین و هم مادر.
یکی باید به خودم میرسید. من که آنطور بیقرار بودم چطور میتوانستم به او قرار بدهم.
-مامان، بابا کجاست؟
-رفته با آدم بدا بجنگه.
-من بابام رو میخوام، نمیخوام بجنگه!
-بابات قهرمانه و قهرمانا تو خونه نمیمونن.
-نمیخوام قهرمان باشه، میخوام مثل باباهای دیگه، مثل بابای سارا پیشم باشه!
گوله گوله اشکهایش میآمد و مثل موج مرا به ساحل ناامیدی میکوباند. یک بار زنگ زدی، روز تولد دختر عمه اش بود. «بابا خوش به حال سارا که باباش براش تولد گرفته»
-مگه مامان برات تولد نگرفته؟
-اینکه بابای آدم بگیره خوبه!
من که گوشی رو گرفتم، گفتی: «چقدر دخترمون زبون درازه!»
-دختر توئه دیگه!
-نه اینکه مامانش بیزبونه!
راست میگفتی زبان من دراز بود ولی فقط برای تو.
یک روز گفتی: «دو خصوصیت داری که باعث شده علاقهام بهت بیشتر بشه!»
-چیه اونا؟
-بگم، خودتو میگیری!
اصرار کردم. یکی اون که زبونت تیزی نداری که دل کسی رو بشکنی، دوم اینکه غرغرت فقط با منه نه هیچکس دیگه.
-ناراحتی؟
-نه اتفاقاً، وقتی میبینم از کسی ناراحتی و صدات در نمیاد، دلم میگیره. وقتی غرت رو به من میزنی، خوشحال میشم. من با خاطره بازی یه جور خودم رو مشغول میکردم اما فاطمه بهانه میگرفت...
دانلود رایگان کتاب اسم تو مصطفاست، امکان پذیر نیست، زیرا ناشر محترم، آن را در اختیار عموم به صورت رایگان قرار نداده است، بدیهی است دانلود رایگان آن تضییع حق نویسنده و ناشر میباشد.
کتاب اسم تو مصطفاست به صورت pdf در فراکتاب عرضه شده است. توجه داشته باشید به منظور حفظ حقوق ناشر، پس از خرید نسخه الکترونیک، این کتاب تنها در کتابخوان فراکتاب قابل دانلود و مطالعه می باشد.
کتاب صوتی اسم تو مصطفاست هنوز آماده نشده است. جهت خرید کتاب اسم تو مصطفاست به صورت چاپی و الکترونیکی، فراکتاب تخفیف ویژه ای را در نظر گرفته است. جهت اطلاع از قیمت و خرید با تخفیف به سایت و یا نرمافزار فراکتاب مراجعه کنید.
مشخصات کتاب اسم تو مصطفاست در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | روایت فتح |
نویسنده: | راضیه تجار |
زبان: | فارسی |
تعداد صفحه: | 272 |
موضوع: | زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده |
قالب: | pdf و چاپی با تخفیف ویژه |
نظر دیگران //= $contentName ?>
چقدر آرامش بخش بود.همسرشون انگار با صداقت تعریف میکردن.مثل یک زن عاشق،دغدغه و نگرانی و علاقه اش رو بیان کردن.ه...
عالی،آسمانی،خانواده آسمانی پاک و ساده وبی آلایش...
عالی بود شهید صدر زاده یک الگوی کامل برای نوجوان و جوان های ما میتونند باشند توصیه میکنم همه بخونند و عاشق ای...
خیلی منتظرش بودم ولی کاش نسخه الکترونیکی بود...
لطفا این کتاب های ارزشمند رو نسخه ی الکترونیکش رو هم بزارید ....
سلام اگه امکانش هست نسخه ی الکترونیکی کتاب رو موجودی بذارین بیزحمت...