کتاب ایرانیان و هویت ملی، اثر رضا شعبانی؛ به موضوع هویت از دیدگاههای فلسفی، ادبی، اقتصادی، اجتماعی، عقیدتی، دینی و نظایر آنها بسیار پرداخته و موضوع را از دید تاریخی که عصاره کارکردی همه عناصر دخیل در شکلبندی ملی است را مورد پژوهش قرار داده است.
ضرورت بحث در این است که در روزگار کنونی عناونی به مانند محلیگرایی ( Localization ) و جهانیآرانی ( Gloisnlizntion ) از دو دیدگاه میکرو ( Micro ) و ماکرو ( Macro ) به تحلیل و توصیف هویتها پرداختهاند،
ضروری مینمود که با تجمیع کلیه عناصر دخیل و نیز ملاحظه سهمی که اقوام و قبیلهها در تکوین و تکامل کیان ملی (دولت-ملت) داشتهاند مورد ارزیابی قرار گیرد.
کتاب ایرانیان و هویت ملی بر اثر مطالعه و بررسی و نقد منابع مختلف تاریخی انجام گرفته و بر این فرض متکی است که ایرانیان همه مردمی را شامل میشوند که در ازنای عمر تاریخی ملت ایران در این ملک زیستهاند.
6. روابط حاکمیت با جامعه
اگر بپذیریم که تمامی ساز و کارهای درونی، بیهیچ وقفهای ناگزیر به فعالیت بوده تا چرخهای جامعه بگردد، ملتی با هر اندازه آشفتگی و درهم ریختگی بر سر پای بایستد و خود را به عنوان وارث گذشتگان، و برخوردار از هویت محتوم و مسلم آنان بشناساند، و با آگاهی تاریخی از وجدان و دانش و مناسبات داخلی و خارجی با دور و نزدیک، جایگاهی ثابت برای خود نگاه دارد.
نقش و عملکرد قدرت حاکم تأثیربخشترین عناصر را در اختیار خود داشته است؛ خواه که کارکرد آن منفی و زیانبار و مخل «جهتیابی تاریخی جامعه» میبوده و خواه که مسبب رشد و تکامل و تعالی نیروهای مولد مادی و معنوی قلمداد میشده است.
به هر صورت محرز است که حکومت و حاکمیت نقش قاطعی در روند شکلپذیری هویتی ایرانیان داشته است و همه، هر کسی، در مرحلهای از زندگی خویش، به نحوی با «قدرت قاهره» و «قوت جابره» دولتیان برخورد داشتهاند حد و حدود آنها، البته متفاوت است و به اسباب و عوامل و انگیزههای متعددی وابسته بوده است. تأثیر عملکرد دولتها را با اندکی غمض عین، از مفهومی که در روزگار ما، به «دولت» تعلق میگیرد، ذیلا بررسی میکنیم: نخستین مسأله روابط حاکمیت با جامعهی علمی و اهل فضل در فرهنگ فضیلتسالار است.
این رابطه با همهی سادگی در تعریف، از شفافیت ویژهای برخوردار نبوده، و میتوان گفت که همیشه و به صورت تقریباً انقطاعناپذیر، از دشواریهای ویژهای متأثر بوده است. آن دسته از بزرگانی که حریم قناعت را شناخته بودند، کنج عافیت را بر گنجهای غنیمت ترجیح میدادند.. .