کتاب روش شناسی عقاید دینی، اثر حمیدرضا شاکرین؛ موضوع اصلی آن در چهار فصل و یک خاتمه به شرح زیر پیکربندی شده است: فصل اول کلیات، فصل دوم با عنوان ماهیت عقاید دینی شروع میشود. فصل سوم عهدهدار زبانشناسی عقاید دینی است.
فصل چهارم معرفت شناسی عقاید دینی را پی میگیرد و خاتمه نیز بار جمعبندی نهایی تحقیق را به دوش میکشد و سرانجام پیشنهادهایی برای برداشتن گامهای پسین به جامعهی علمی تقدیم مینماید.
الف) ایمانگرایی خردگریز
دیدگاه فوق بر آن است که هرچند ممکن است تقابلی بین ایمان و احکام عقل نباشد، ایمان فعل انسانی است که معیارهای عقل نظری صلاحیت ارزیابی آن را ندارد. در این نگره، اعتقاد دینی ضد عقل نیست، بلکه گسسته از عقل و متمایز از آن است. لودویگ ویتگنشتاین از مدافعان دیدگاه فوق به شمار میآید.
آنچه به ایمانگرایی ویتگنشتاین شهرت یافته است، مربوط به تفاسیری است که شاگردان وی، به ویژه فیلیپس، از سخنان او کردهاند. ویتگنشتاین بر آن است که ایمانآوردن بازی زبانی خاصی است که در متن حیات دینی میروید. گفتارهای اعتقادی همگی فقط در درون حیات دینی قابل ارزیابی است.
آنچه میان مومن و ملحد فرق مینهد، تحقیقات علمی و حتی فلسفی نیست که مومن به استناد آزمون علمی و برهان فلسفی راه خود را از ملحد جدا کرده باشد. آموزههای علمی و فلسفی ربط و نسبتی با ایمان و باورهای دینی ندارند؛ زیرا آنها به بازیهای دیگری مربوط هستند که از نحوهی معیشت علمی و فلسفی میرویند.. .