کتاب رد پای نور با قلم شیوا و روان سید عبدالرضا هاشمی ارسنجانی به رشته تحریر درآمده و در انتشارات شهید کاظمی منتشر و در دسترس علاقه مندان به کتاب های داستانی قرار گرفته است. اگر علاقه مند به کتاب های « تربیت اسلامی و آموزه های تربیتی و اخلاقی» هستید؛ کتاب رد پای نور، گزینه ای مناسب برای مطالعه می باشد.
کتاب رد پای نور (جلد اول)، بعضی از «اندیشه های قرآنی و تربیتی استاد علی صفایی حائری» را در حوزه های گوناگون را به اشتراک گذاشته است. ایشان
«تربیت و سازندگی» را حیاتی ترین و برجسته ترین وظیفه می دانند و در گرانمایه ترین کتاب خویش به نام « مسئولیت و سازندگی» می فرمایند: «مساله تربیت و سازندگی بزرگترین مسئولیت ما در این قرن وحشی است. این اولین مساله است، زیرا هر بقالی، بنایی، نجاری، طبیبی و مهندسی باید قبلا تربیت شود و نه تنها تربیت که مربی دیگران هم باشد».
نسخه الکترونیکی کتاب رد پای نور را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کنید وسپس در کتابخوان فراکتاب آن را مورد مطالعه قرار دهید.
کتاب رد پای نور، شامل بخش و موضوعاتی نظیر؛ «آنچه به من جرات داد، هنگام تربیت، ارزیابی-آشنایی-جذب، زمینه سازی و آمادگی دادن، ساختن و پرداختن» و غیره می باشد.
نویسنده کتاب حاضر، یادبودها و معاشرت هایی که با مرحوم علی صفایی حائری داشته را گردآوری و پس از کند و کاو در کتب ایشان نکته های «تربیتی» مربوط به هر داستان را در پایان هر کدام یاد داشت کرده و همچنین نظرات و اعتقادات ایشان را در مورد «انتخاب همسر، ازدواج، اخلاق خانوادگی، عشق و ایمان، معرفت، راهکارهایی برای رشد و تکامل معنوی، عملکردهای سازنده انسانذها، ویژگی های مربی مطلوب، مسئولیت پذیری، مشورت، تقدیر معیشت، جبر و اختیار، دنیا و آخرت» و بعضی از پند و اندرزهای اخلاقی وی به دانش آموختگان را آورده است.
این کتاب در سه فصل با عناوین ذیل نگاشته شده است.
ارزیابی آشنایی جذب
زمینه سازی وآمادگی دادن
ساختن و پرداختن
تا حالا ندیده بودمش ولی از نوع صحبت و شور و حرارتی که داشت معلوم بود خیلی پر انرژی و فعال است.
وسط حرف ها دائم می پرسید: پس حاج آقا کی میاد؟ از خانه حاج شیخ و آدم هایی که آن جا زندگی می کردند خوشش آمده بود و از آن جایی که فهمید من هم آن جا زندگی می کنم خیلی از زندگی حاج آقا سؤال می کرد.
گرم صحبت بودیم که حاج شیخ از در وارد شد. همگی جلوی ایشان بلند شدیم. او که خیلی وقت منتظر آمدن حاج آقا بود، بی مقدمه و با یک سلام و احوال پرسی مختصر شروع به طرح سؤال ها و مشکلات کرد. یکی از سؤال های اساسی او وجود خدا بود. او می گفت: هر جوری با خودم ور می رم نمی تونم وجود خدا رو قبول کنم. به هر کی تا حالا برخورد کرده ام که این مسأله رو برام روشن کنه فقط به بن بست خورده ام، تا اینکه از یک طریقی با شما آشنا شدم و با خودم گفتم تیری تو تاریکی می اندازم، خدا رو چه دیدی شاید این دفعه به هدف بخوره و به جواب برسم.
حاج شیخ که خوب به حرف هایش گوش کرده بود، گفت: خب، حالا دردت چیه، چی می خوای؟! گفتم که؛ می خوام بفهمم خدا هست. می خوام برام خدا و وجودش رو اثبات کنید.
حاج شیخ اشاره به قوری چای جلوی خودش کرد و گفت: توی این قوری چاییه. و ساکت ماند. جوان که منتظر ادامه صحبت حاج آقا بود متوجه شد، باز هم حاج آقا اشاره می کند که: توی این قوری چاییه. و باز هم سکوت کرد. جوان که متوجه نمی شد منظور حاج آقا چیست، هاج و واج به ایشان نگاه می کرد. حاج شیخ دیگربار و این بار با صدایی بلند، که گویی منتظر پاسخ است گفت: آقا جون! من دارم به تو می گم توی این قوری چاییه، چرا ساکتی؟!
جوان که می دید حاج شیخ منتظر جواب است با بهت و حیرت از چرایی این سوال بی معنا گفت: خب، توی اون قوری چاییه! که چی؟!
حاج آقا که درست به هدف زده بود، ادامه داد: آها! «که چی؟!». خدا هست، همه جا هم هست، که چی؟! من چه کار کنم؟! هست که هست، به من چه؟ چایی تو اون قوری هست که هست، به من چه ارتباطی داره؟! فرض کن من الان خدا رو برات اثبات کردم. نه، اثبات، که ـ و دست جوان را در دست گرفت ـ اصلاً دست خدا را توی دست های تو بگذارم، خب با این خدایی که الان دست هاش توی دستاته، چه کار داری؟.. .
نسخه چاپی کتاب رد پای نور (جلد اول) را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و پس از دریافت کتاب از محتوای ارزشمند آن بهره وافی و کافی ببرید.
مشخصات کتاب رد پای نور در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | شهید کاظمی |
نویسنده: | سیدعبدالرضا هاشمیارسنجانی |
تعداد صفحه: | 312 |
موضوع: | زندگی نامه و خاطرات، خاطرات، خانواده و تربیت فرزند |
قالب: | چاپی و الکترونیک |