کتاب عبدالکریم سروش؛ تشیع و امامت اثر محمدحسن قدردانقراملکی؛ با تفحص در آثار مختلف دکتر سروش، مهمترین شبهات وی درباره امامت و تشیع را انتخاب و به تحلیل و نقد آن پرداخته و ذیل مباحثی چون (نظریه امامت و مؤلفههای آن)، (مذهب تشیع و آموزههای آن) و (نظریه مهدویت) پاسخ گفته است. نگارنده معتقد است شبهات دکترسروش درباره اصل الهی امامت و مذهب حقه تشیع از نگاه دنیوی و سکولار وی نشئت گرفته و جملگی آنها با نگاه عقلی و وحیانی قابل تبیین و جواب است.
تحلیل و بررسی
در نقد این شبهه، نکات زیر چشمگیر است:
۱. وحی و الهام دارای مراتب مختلف و مشکّک
دکتر سروش بدون دقت در معنای الهام، نسبت دادن آن به امامان را با خاتمیت منافی میپندارد، در حالی که الهام امر مشکک و دارای مراتب مختلف است. معنای کامل و مختص آن (وحی) را شیعه بر هیچ امامی تعمیم
نمیدهد، اما معانی نازلتر الهام مثل افکندن و القای حقیقت غیبی بر قلب امام را شیعه میپذیرد و معتقد است آن با خاتمیت قابل جمع است.
در واقع، وی بین وحی و الهام خلط کرده است و شیعه قائل به الهام و نه وحی امامان خویش هستند. سروش با این پیش فرض که الهام از اختصاصات نبوت و نبی است، قول به الهام امامان را به غلات نسبت میدهد که اولین نکته قابل تأمل متوجه پیش فرض فوق است که وی به مؤلفه اساسی نبوت و پیغمبری توجه نکرده است.
نبوت ارتباط مدعی نبوت با عالم غیب و به صورت مشخص فرشته وحی ادعای دریافت وحی و شریعت یا حداقل ادعای رویارویی با فرشته وحی در ابلاغ پیام الهی مبنی بر تبلیغ و حمایت از شریعت پیشین است که برای پیامبران تبلیغی اتفاق میافتاد.. .