امتیاز
5 / 0.0
خرید
50,000
5%
47,500
نظر شما چیست؟

کتاب آقا مصطفی از «مجموعه قهرمان من»، با قلم محمدعلی جابری و تصویرسازی زینب شُبر به نگارش درآمده و در انتشارات کتابک منتشر و در دسترس علاقه مندان به کتاب های دفاع مقدس قرار گرفته است.

معرفی کتاب آقا مصطفی

کتاب آقا مصطفی، به روایت بیست و یک خاطره کوتاه از زندگی «شهید مدافع حرم  مصطفی صدرزاده» به همراه تصویرگری ‌های زیبا که کودکان را با رفتار و اخلاق این شهید والامقام آشنا می ‌گرداند، پرداخته که رهبر بزرگوار، این شهید گرانقدر را اسوه ای مناسب، برای نوجوانان و جوانان معرفی نموده اند. شهیدی دهه شصتی، که همه ی علاقه و اشتیاق دوران جوانی و زندگی خویش را در سمت و سوی «دین و انقلاب» به حراج گذاشت، تا در پایان به نتیجه ی مطلوب و مورد نظر خود برسد.
دوران کودکی مصطفی «در شوشتر و اهواز» سپری شد و نوجوانی هم در «مازندران و شهریار». بعد دیپلم رهسپار حوزه علمیه شد، ولی کمی که گذشت متوجه شد درس ها برایش سنگین هستند و با این اوصاف نمی تواند طلبه ای ممتاز شود به همین خاطر درسش را در دانشگاه ادامه داد و با شروع جنگ داعش علیه مسلمانان، وی تصمیم نهایی اش را گرفت و خواست به عنوان مدافع حرم رهسپار سوریه شود.
اوایل جنگ با داعش، سپاه پاسداران ایرانی ها را برای مبارزه نمی فرستاندند به همین دلیل طی دو ماه سعی و کوشش توانست، با یادگیری «لهجه ی افغانی»، خود را به عنوان یک افغان و با «نام جهادی سیدابراهیم» راهیه سوریه شود.
با اصول جنگ آشنا و بی باک بود و به همین خاطر فرماندهی گردان را به وی دادند. «سردار دل ها، حاج قاسم سلیمانی» در برخورد اول شیفته ی او گشت و در رابطه ی او چنین می گفت: «یک جوان تودل بُرویی بود و آدم لذت می برد وقتی نگاهش می کند؛ من واقعاً عاشقش بودم. آن وقت این جوان چون ما راهش نمی دادیم بیاید اینجا، رفته بود مشهد در قالب فاطمیون به اسم افغانستانی خودش را ثبت نام کرد. تا به اینجا برسد، زرنگ به این می گویند».
در پایان مصطفی در آبان ماه هزار و سیصد و نود و چهار» در روز نهم محرم در حوالی شهر حلب، به مقام شهادت رسید.

برشی از متن کتاب آقا مصطفی

توله سگ ها

توی مسیر صدای زوزه ای به گوششان خورد. سرشان را برگرداندند به سمت صدا، روی برف ها رد خون بود. پشت کانکس یک سگ زخمی افتاده بود. مصطفی دلش سوخت و پیشنهاد داد سگ را به خانه ببرند. محمدحسین با تعجب نگاهش کرد و گفت: «سگ به این بزرگی رو روی سرمون جا بدیم؟»
دوتایی تصمیم گرفتند با بلوک های کنار کانکس برایش یک لانه بسازند و با گونی روی آن را بپوشانند. خیلی سریع یک چهاردیواری درست کردند، اما همین که خواستند بروند، دوباره صدای زوزه ی سگ بلند شد. برگشتند سمتش؛ مرده بود. مصطفی می خواست به قلب سگ شوک وارد کند که دوباره صدای زوزه آمد. دو تا توله سگ داشتند از سرما می لرزیدند. مصطفی دوید توی خرابه و با یک کارتن برگشت. توله سگ ها را داخلش گذاشتند و برگشتند خانه.
خانه که رسیدند هنوز مادر حرفی نزده، مصطفی گفت: «مامان می دونیم این ها نجس اند، اما هوا خیلی سرده و این بیچاره ها هم جایی رو ندارن!» محمدحسین هم آمد وسط: «مامانِ این بیچاره ها کشته شده، اینا هم شیر می خوان!»
مادر با دست به حمام اشاره کرد و گفت: «این ها رو با همین کارتن بذارین توی حمام، بعدشم برین دو جفت دستکش بخرین!» برادرها دستکش دست کردند و توله سگ ها را شستند. برایشان پتو آوردند و شیر ریختند. فردا هم برایشان خانه ای کاه گلی درست کردند.
دو سه ماه بعد، هوا بهاری شد و توله سگ ها از آب و گل درآمدند. مصطفی با چند باغدار صحبت کرد و سگ ها را به آن ها داد تا برای نگهبانی از باغشان استفاده کنند. یکی از سگ ها تا مدت ها وقتی مصطفی از کنار باغ رد می شد، بویش را می شناخت و برایش پارس می‌کرد.. .

خرید کتاب آقا مصطفی

نسخه چاپی کتاب آقا مصطفی را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و پس از دریافت کتاب از محتوای ارزشمند آن بهره وافی و کافی ببرید.

خرید کتاب آقا مصطفی

شابک :
9786225736856

کتاب های مشابه آقا مصطفی