کتاب مهمان کارون نوشته محمد محمودینورآبادی و ناشر کتاب انتشارات جمکران است. کتاب مهمان کارون داستان پدر و پسری را روایت میکند که رابطهای عاطفی و خاص بینشان برقرار است. جنگ در اوج است و شور عجیبی در کشور بر پاست. با لو رفتن عملیات کربلای چهار توسط ستون پنجم و آغاز عملیات کربلای پنج همه خانوادههایی که عزیزانشان در جبهه درگیر هستند نگران و مضطرب اوضاع را رصد میکنند.
عباس و علیرضا بیش از این که پدر و پسر باشند دوست و رفیق بودهاند. علیرضا همیشه کمک کار پدر بوده است. جنگ بین این دو رفیق فاصله انداخته و پدر، با وجود اینکه پسرش از شروع جنگ در جبهه بوده برای علیرضا بیتاب است. رؤیای شبانه پدر، او را بیتابتر میکند. بیتابی که مثل خوره به جانش افتاده و فقط میخواهد برای یکبار هم که شده صورت زیبای پسر را ببیند و او را در آغوش کشد.
عباس شیراز را به طرف اهواز ترک میکند. جای پسر را بلد نیست و به همین خاطر، ناچار است مقر به مقر و گردان به گردان دنبال دردانهاش بگردد … مهمان کارون روایت دلتنگی و شیدایی پدر و مادرهایی است که با تاسی از امام عاشقان حضرت اباعبدالله علیه السلام دردانههای خود را به مسلخ عشق فرستادهاند و زینب گونه صبوری را پیشه خود ساختهاند.
ذهنت مشوش است و خیالت بین صدای گرم و حماسی گویندۀ اخبار صبح و تصویرهای خواب شبانه، درهموبرهم میشود. آراموقرار نداری. دلت هزار راه میرود و چون آب روی آتش، چهارقل میجوشی. الآن است که کاسۀ صبرت لبریز شود و از چهار گوشۀ چشمهای گشاد عسلیات اشکهای شور و داغ شره کند. حال خوشی نداری.
انگارنهانگار که بیش از پنج سال از جنگ گذشته و در این مدت، بچهات یککله جبهه بوده و هر از چند مدتی هم عملیات میشده است؛ پس تو باید تا حالا با این شرایط خو میکردی و کنار میآمدی؛ اما راحت نیستی.