کتاب 1000 شکر به قلم مهدی حاجی ابراهیمی بوده و انتشارات مانیان این کتاب را به چاپ رسانده است. بر هیچ کس پوشیده نیست که شکر نعمتهای خدا بر انسان یک امر کاملا ضروری است، اما شاید سوال کنید و بگویید: همه ما بالفطره شاکریم و این را میدانیم که باید سپاسگزار خدای مهربان باشیم.
پس چرا از همان دوران کودکی به ما آموزش دادهاند و سفارش کردهاند، که باید سپاسگزاری کنیم و بعدها در مدرسه، دانشگاه و جامعه این موضوع همیشه به نوعی به ما گوشزد شده است و چرا باید الان موضوعی را که میدانیم دوباره به ما گوشزد کنید؟ در پاسخ به این سوال باید گفت: ضمن احترام به علایق و سلائق همه خوانندگان محترم، نکتهای که در این کتاب بیشتر دنبال میکنم، اولا یادآوری مقوله شکرگزاری است و به نظرم یادآوری کارهای خوب، همیشه عاقلانه و مورد پسند است و دوم اینکه ما باید برای شکرگزاری برنامه داشته باشیم تا زندگیمان را گلستان کنیم و از همه مهمتر انجام نحوه صحیح سپاسگزاری است؛ چرا که ما باید بررسی کنیم که آیا شکرگزاری را اساس زندگی خود قرار دادهایم یا خیر.
جهان هستی که ما در آن زندگی میکنیم، فوقالعاده منظم آفریده شده است و اگر بخواهیم در آن با آرامش زیست کنیم و از نعمتهای خداوند کمال استفاده را ببریم، باید قوانین آفرینش را رعایت کنیم و در چهارچوب قوانین این جهان حرکت کنیم. همانطور که میدانیم مهمترین و قدرتمندترین این قوانین «سپاسگزاری» است که باید در طول شبانهروز آن را از یاد نبریم و در لحظه لحظه زندگی یاد خداوند باشیم و او را حمد و ستایش نموده و همه امکانات وابزارهایی که خداوند متعال در اختیارمان گذاشته را قدر بدانیم.
گر چنین باشد این نعمتها در زندگیمان افزون خواهند شد که این همان تعبیر دیگری از «برکت» است. در اینکه باید شاکر خداوند رحمان باشیم شکی نیست، اما آیا صرفاً شکر لسانی کافی است؟ قطعاً نه! نکته بعدی اینکه آیا زمانی که اوضاع به ظاهر بر وفق مراد نیست و آنطور که باب میلمان است پیش نمیرود باز هم حداقل در حرف، سپاسگزاریم یا شاکی و طلبکار؟