کتاب النا نوشته رضا وحید و ناشر کتاب انتشارات جمکران است. رمان «النا» در بستر اشاره به سفر «دحیه کلبی» سفیر ویژه پیامبر اسلام به روم اتفاق میافتد. دحیه بن خلیفه کلبی، معروف به دحیه کلبی، صحابی پیامبر اکرم(صلوات الله علیه و اله) است. وی پیش از جنگ بدر اسلام آورد و در جنگ احد و نبردهای پس از آن حضور داشت. دحیه در سال ششم هجری، مأمور رساندن نامه پیامبر(صلوات الله علیه و اله) و ابلاغ رسالت ایشان به فرمانروای روم شرقی شد. همچنین وی مأمور رساندن نامهای دیگر از پیامبر اکرم به اسقفی مسیحی شد. وی صورت زیبایی داشت و در برخی نقلها آمده است که جبرئیل گاهی به صورت او بر پیامبر(صلوات الله علیه و اله) ظاهر میشد. دحیه کلبی پس از رحلت پیامبر به شام مهاجرت کرد و در روستای مِزّه سکونت گزید. «رضا وحید» این بار فضای تاریخی صدر اسلام و جامعه روم و عربستان را برای روایتی عاشقانه برگزیده است که تباین ملموس فرهنگها، جذابیت داستان را دوچندان کرده است.
سلما گفت: «لبیب! برایت غذا آوردهام. » به سختی و با حرکات دست و صورت به او فهماندم که دهانم سوخته است. زخم دهانم باز و خون از آن جاری شد. سلما آستین لباس خود را جلو آورد و دهانم را پاک کرد، پرسید: «این بار چه بهانهای آورد؟ » نمیتوانستم دهان باز کنم. سر جنباندم. گفت: «پیش از آنکه زغال در دهانت بگذارد، شاهد مرافعهاش با بانو النا بودم. زورش به او نمیرسد، عقدهاش را سر تو خالی میکند. » به سختی با دهان مجروحم گفتم: «امشب بگریزیم. » - سخن نگو. زخمت بدتر میشود.
نظر دیگران //= $contentName ?>
خیلی عالی...