این کتاب شامل بیش از 60 قطعه ادبی است که با مضامین عاشقانه و اجتماعی سروده شده است قطعه ای از این کتاب که در بخش مقدمه امده است را نویسنده تقدیم به دختر عزیز خود کرده است.
دخترم
پاهایت را بر زمین مهربان و گسترده بگذار
تا صدای کفشهایت گوش غصهها را کر کند
تا خجل شوند و سر به صحرای بدون انسان بگذارند
در سایهسار الهی در جهان پر از زیبایی گام بردار و دل قوی دار و عاشق باش
اما محتاج آغوش نامردمان نباش
چون الهة عشق و مهربانی با شانهای از جنس بلور موهایت را شانه کن
الهة عشق تو را صدا میزند
از تمام پلیدیها رها باش