کتاب که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها، نوشته ویدا حسینیفرد است که در انتشارات برگ و باد منتشر شده است.
خانواده از ارکان عمده و نهادهای اصلی هر جامعه و یکی از مهمترین گروههایی است که میتواند نیازهای مادی، عاطفی، تکاملی و معنوی انسانها را برطرف نماید. خانواده مبدأ بروز عدالت انسانی و کانون صمیمانهترین روابط و تعاملات بینفردی است. به طور سنتی و معمول اساس تشکیل خانواده بر مبنای ازدواج گذاشته میشود. ازدواج اولین پیمان عاطفی و حسی زندگی هر فرد محسوب میشود و همسرگزینی و ازدواج نشانهی بالندگی و پیشرفت شخصی هستند و انتخاب همسر مهمترین تصمیمی است که فرد در زندگیاش میگیرد. زوجهای جدید ممکن است با باز کردن سفرهی دل و به اشتراک گذاشتن هر آنچه که در ذهنشان است، زندگی مشترک را آغاز نمایند و احساس کنند که بیش از هر زمانی مورد تصدیق و دوست داشته شدن قرار گرفتهاند و عشقی بیقید و شرط بینشان جاری است؛ ولی ناگهان بعد از مدتی متوجه میشوند که همسرشان همهی ایرادات و کاستیهای معمول انسانی را دارد؛ این موضوع زمانی رخ میدهد که برای اولین بار واقعاً همدیگر را آزرده میکنند و راههای اشتباه و ناکارآمد را برای واکنش به آن رنجشها و آشفتگیها در پیش میگیرند. آشفتگی رابطه را میتوان تحت عنوان احساس نارضایتی حداقل یکی از زوجین از رابطهی زناشویی تعریف کرد.
مشکلات تعاملی زوجین ممکن است آنها را برای مشکلات ارتباطی بعدی مستعد کند. تعاملات نامناسب در زوجین در چند سال اول ازدواج منجر به افزایش پرخاشگری کلامی در رابطه ی آنان میشود. معمولاً این روابط پرخاشگرانه با کاهش رضایتمندی و افزایش خطر فروپاشی ازدواج همراه است. اکثر افراد مشکلات ارتباطی را در زندگی زناشویی تجربه میکنند. مشکلات ارتباطی باعث توسعهی اختلالات روانی فردی مثل افسردگی در زنان و سوءمصرف مواد در مردان و بد کارکردی جنسی در هر دو جنس میگردد. دستیابی به تحقق خانوادهی سالم مشروط به برخورداری افراد از سلامت روانی و داشتن ارتباط درست و منطقی با یکدیگر است.
هنگامی که کانون خانواده در برگیرندهی محیط سالم، روابط گرم و تعامل صمیمانهی بین فردی باشد، میتواند موجب رشد و پیشرفت اعضای خانواده شود. ارتباط زناشویی هستهی مرکزی نظام خانواده و اختلال در آن به منزلهی تهدیدی جدی برای بقاء خانواده است.
نویسنده کتاب که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها، امیدوار است خواننده با مطالعه این کتاب رابطهی زناشویی خود را مستحکمتر سازد و رو به رشد و تعالی قدم بردارد.
شناخت ذهنآگاهی بسیار آسان است. همانطور که از نامش پیداست، به معنای متمرکز کردن کامل ذهنتان روی کاری که در حال انجام آن هستید، آن چه که در اطرافتان در حال وقوع است و فضایی که در آن قرار دارید، میباشد. بسیار آسان بود، موافقید؟ هر چند آسان به نظر میرسد، اما در واقع اینگونه نیست. دنیای امروزی سرشار از حواسپرتی و احساس عمومی مشغله کاری است.
این عوامل باعث میشوند حواس ما به هرچیزی پرت شود و به سختی بتوانیم روی یک موضوع خاص تمرکز کنیم. ذهن ما به آسانی منحرف میشود و قبل از این که خودمان بفهمیم، در دریایی از افکار غرق شدهایم. این افکار میتوانند اضطراب به سبب موقعیت پیشرو، یا درگیری تمام و کمال ما در آن چه اتفاق افتاده است باشد. در هر حالت، افکار ما وسواس گونه میشوند و کنترل خود را از دست میدهیم. این حواس پرتیهای همراه با افکار وسواسی، به آسانی میتوانند به یک عادت تبدیل شوند و آنقدر درون ما ریشه بدوانند که دیگر از اتفاق افتادن و وجود آن ها هم باخبر نشویم.
به همین دلیل، یادگیری ذهن آگاهی میتواند با چالش مواجه باشد. ما باید آن عادات را کنار گذاشته و ذهن خود را به سوی ذهنآگاهی و تمرکز بر روی حال معطوف کنیم. خبر خوب این است که شما از قابلیت تمرین کردن ذهنآگاهی برخوردار هستید. زیرا چیزی نیست که نیاز باشد، از صفر شروع به یادگیری آن کنید و از آن جایی که بطور ذاتی وجود دارد، صرفاً باید یاد بگیرید، چگونه از آن بهره ببرید.