کتاب سیرک موسیو لوموند نوشته رضا رمضانیان منتشر شده در نشر متخصصان است. این کتاب یک نمایشنامه است که در 18 پرده تنظیم شده است.
پردهی اول؛ شروع داستان
در تاریکی صحنه، صدای پای مارتا که از این سو به آن سو در حال دویدن است شنیده میشود. حلقهی آتشی وسط صحنه روشن است.
صدای همهی اعضای سیرک: بپر مارتا... بپر زود باش... نترس مارتا.
سارا: اگه میخوای با هم برگردیم خونه، بپر.
گرتا: بپر دخترک زشت. اگر امشب شام میخوای باید از اون آتیش رد بشی وگرنه باید تا صبح با شکم گرسنه اسطبل رو تمیز کنی... زودباش.
مارتا (بافریاد): نه... نه.
حلقه آتش خاموش میشود. پُل در حالی که نور دایرهواری دنبالش میکند، چند بار از این سمت به آن سمت صحنه میدود.
پل: نیا... نیا... تو رو به پروردگار قسم دنبالم نیا.
پل وسط صحنه میایستد. نور نیز دقیقا روی او قرار گرفته است. آرام پایش را بلند میکند و مثل کسی که میخواهد بیصدا و آرام فرار کند، قدمی به سمت راست برمیدارد. با قدم برداشتن او، نور نیز دست او را میخواند و به همان سمت میرود.
پل(عصبانی): گفتم نیا، نمیخوام دنبالم بیای.
پل این بار پای چپش را بلند میکند. نور هم آماده است که با او به سمت چپ برود. پل چند بار حرکت بدن به سمت چپ نشان میدهد اما در لحظهی آخر میایستد و نور که گول خورده است به سمت چپ میرود. پل با صدای بلند میخندد.