کتاب خانواده ابدی نوشته معصومه رامهرمزی توسط انتشارات حماسه یاران منتشر شده است. این اثر روایت یکی از هزاران ترور مردم بی گناه توسط منافقین در دهه شصت است. منافقین با تهاجم به خانه محسن اسکندری، مادر خانواده را در مقابل چشمِ چهار فرزندش، هدف هشت گلوله قرار میدهند.
بعد از این حادثه تلخ، پدر خانواده با صبر وبردباری به فرزندانش کمک میکند تا شوک ناشی از روز حادثه و شهادت مادر را پشت سر بگذارند. بانویی مومن، مسئولیت فرزندان شهید را برعهده میگیرد و با پر کردن جای خالی مادر، زندگی دوبارهای به آنها میبخشد.
نزدیک چهل سال از شهادت مامان میگذرد. خیلی وقتها فکر میکنم و از خودم میپرسم: «اگه مامانعشرت زنده بود، زندگیام چه تفاوتی میکرد؟ آیا شرایط تحصیلی و اجتماعی و خانوادگیام بهتر از امروزم بود؟» به زندگی دخترخالههایم نگاه میکنم و از خودم میپرسم: «یعنی زندگی من مثل اونها میشد؟»
مامانعشرت حتماً هوایم را داشت. این احساس را واقعاً دارم. ولی به امروزم که نگاه میکنم، میبینم مامانفاطمه همیشه مراقبم بوده و هیچوقت تنهایم نگذاشته. بهخاطر شلوغی خانهی پدرم و بهخاطر رسیدگی بهتر به من، بعد از تولد بچههایم مامانفاطمه ده روز همهچیز را رها میکرد و به خانهی من میآمد و از من مراقبت میکرد. نهتنها خودش که مادرش، مامانمریم، محبت بیحدواندازهای به ما داشتند. همیشه با خودم میگویم اگر مامان رفت، اما افراد زیادی را برای مراقبت از من و خواهر و برادرهایم فرستاد. مامانعشرت اگر بود، فقط خودش یک نفربود؛ تنها! ولی الان زنهای مهربانی در کنارم هستند که بهخاطر خونِ بهناحقریختهی مادرم، خودشان را در مقابل ما مسئول میدانند.