ریچل هالیس در میکروکتاب خودت باش دختر، می خواهد شما را با دروغ هایی که منجر به لطمه زدن به خودتان می شود، آشنا کند. شما باید تمام دروغ هایی را که در طول زندگی به خودتان گفته اید شناسایی کرده و همۀ آن ها را از بین ببرید تا تبدیل به همان کسی شوید که واقعا هستید.
نویسنده قصد دارد در این اثر شما را با حقیقتی مهم آشنا کند. آن حقیقت مهم شما هستید و آنچه که امروز تجربه می کنید، چیزی است که خودتان خواسته اید. بله شما خواسته اید، چون مسئولیت زندگی تان فقط با شماست. می دانیم این موضوع به نظر واقعی نیست اما اگر دست تمام دروغ هایی که تا امروز شنیده اید برایتان رو شود، پذیرفتن حقیقت غیرممکن نخواهد بود. فکر می کنید به اندازه کافی خوب نیستید؟ یا به اندازه کافی تناسب اندام ندارید؟ یا حتی لایق دوست داشته شدن نیستید؟ همه این ها دروغ است.
این ها دروغ هایی است که جامعه یا رسانه ها یا خانواده ها به ما گفته اند و آن قدر بلند در گوش هایمان تکرار شده اند که حتی گوش هم به آن ها نکرده ایم، فقط باورشان کردیم. اگر این دروغ ها را پیدا و نابود کنیم، می توانیم کنترل همه چیز را به دست بگیریم. دختر جان تو شجاع و قوی هستی و چنان قدرتی داری که می توانی از پس هر کاری بربیایی. باور نداری؟ میکروکتاب خودت باش دختر (Girl wash your face) را بخوان تا به تو ثابت شود. این اثر یکی از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز و آمازون در سال 2018 بوده است.
درک و باور اینکه شما خودتان شادیتان را انتخاب می کنید و کنترل زندگیتان را به دست دارید بسیار مهم است. این مسئله یکی از آن نکاتی است که باید با هر دو دست آن را بگیریم و روی تابلوی اعلانات بزنیم تا همیشه یادمان بماند... اما این تنها نکته ای نیست که باید به آن باور داشته باشید.
چون بدون آگاهی از اینکه الان کجا ایستاده اید نمی توانید به جای جدید بروید و تبدیل به آدمی جدید بشوید. وقتی از مطالعه دربارۀ کسی که تبدیل به آن شده اید به خودآگاهی می رسید، این شناخت برای باور اینکه واقعاً چه کسی هستید بسیار ارزشمند است.
ریچل هالیس (Rachel Hollis) به عنوان آنتونی رابینز خانم ها هم شناخته می شود، او نویسنده، مدیرعامل شرکت خودش و سخنران آمریکایی است و یک وبسایت در مورد کمک به افراد در جهت ایجاد تغییرات مثبت دارد و با مطالب و محصولات خود سعی می کند تا دنبال کنندگانش به نسخه بهتری از خودشان دست پیدا کنند. سبک زندگی و لحن ساده و خودمانی هالیس باعث شده تا الهام بخش افراد زیادی در سراسر جهان باشد. او در جهت توانمندسازی زنان فعالیت های زیادی انجام می دهد و همچنین نامش در بین لیست 30 کارآفرین زیر 30 سال منتشر شده است.
افکار و بینش ریچل هالیس بسیار شبیه مارک منسون است و آن ها از سبک زندگی می گویند که فارغ از نگاه دیگران باید بر اهداف خودمان تمرکز کنیم و از مسیر رسیدن به آن ها لذت ببریم.
ذهن شما، سازنده تمام اتفاقاتی است که در زندگی تان رخ می دهد. شاید این حرف به نظر مسخره باشد اما چه خوش تان بیاید چه نه، تنها حقیقت موجود در زندگی است. هر اتفاقی که تا امروز تجربه کردید، مسئولش خودتان هستید. بله شما خواستید تا آن ها اتفاق بیفتند. در واقع شما در ذهن تان آن ها را ساخته اید.
در بخشی از میکرو کتاب خودت باش دختر می خوانید:
در این بخش می خواهم از یکی از شرایط سختی که هرگز فکر نمی کردم به آن غلبه کنم بگویم. برادر بزرگم رایان بسیار مهربان بود. او خوش تیپ و دوست داشتنی بود و استعداد عجیبی در یاد گرفتن موسیقی داشت. مانند یک بزرگ تر از من مراقبت می کرد و پایه ثابت بازی هایم بود. تا زمانی که پانزده سالم شد و بیماری او عود کرد... افراد زیادی هستند که بیماری جنون در خانواده شان را مخفی می کنند اما من می خواهم با آن روبرو شوم. با آن لحظه که حالش خیلی بد بود و دستش به تفگ رسید و جنازه اش را برای من گذاشت و کابوس های شبانه. نمی خواهم حال تان را خراب کنم، نمی خواهم از اینکه سال ها هر آدم خوابیده یا بی حرکتی را می دیدم فکر می کردم مرده، از اینکه برای پاک کردن رد خون روی دیوار اتاقش از تنها رنگ موجود در خانه یعنی نقره ای استفاده کردند و من هنوز هرجا لکه ای نقره ای ببینم حالم بد می شود صحبت کنم. از تصویر وحشتناکی که خودم را مقصر می دانستم چون تا قبل از رسیدن اورژانس می ترسیدم به او نزدیک شوم. در آن زمان، آینده برای من خون و ترس بود. اما الان اینجا هستم و از آن ها عبور کردم.
من اینجا هستم چون اجازه ندادم شرایط روحی بد حرف آخر را در زندگی ام بزنند، چون اجازه ندادم قدرت کابوس هایم بیشتر از رویاهایم شود. چون اجازه ندادم شرایط سخت مرا ضعیف کند و برعکس اراده کردم تا با آن قوی تر شوم. اگر دنبال اتفاقات خوبی که بعد از سختی ها پیش می آید نگردیم، کل زندگی مان را تلف کرده ایم. شاید اگر دوران سختی را سپری نکرده باشید حرف های من چرت و پرت به نظر برسند اما خواهر جان همه ما روزی در چنین شرایطی خواهیم بود.
اگر نتوانیم قوی بمانیم، کل زندگی را از دست می دهیم. از دست دادن برادرم بدترین اتفاق زندگی ام بود، اما اجازه ندادم مسیر زندگی ام را تغییر دهد. من با او بخشی از قلبم را از دست دادم اما هنوز این جا هستم چون این واقعیت است. شما می مانید پس باید عبور کنید و چیزی در زندگی تان به دست آورید که او را خوشحال کند. اما وقتی از عبور حرف می زنم منظورم جنگیدن است. درد و رنج مانند گردابی است که اگر برای نجات تان با آن نجنگید غرق می شوید، اما وقتی می جنگید قوی تر شده و شخصی تان را شکل می دهید. من معتقدم هر اتفاقی، هدف خاصی را دنبال می کند، حتی اگر توجیهی نداشته باشد.
نظر دیگران //= $contentName ?>
صفحه 32: ”وقتی به خانه برگشتم وسط اتاق ایستادم و همه آنچه به من گذشته بود جلوی چشمم آمد و خودم را مجبور به دید...