کتاب زندگی نوشته روژان محمدصالحی است که در انتشارات متخصصان چاپ و وارد بازار شده است. نویسنده کتاب «زندگی» در مقدمه کتاب انگیزه خود از نوشتن این کتاب را اینگونه بیان میکند: «نمیدونم چی شد که شروع کردم نوشتن این کتاب، ولی میدونم قراره ساعتهای زیادی کنار هم باشیم.
منم یک نوجوان هستم، شاید مثل خیلی از نوجوانهای دیگه آرزوهایی داشته باشم یا خواسته داشته باشم که بهشون نرسیده باشم. متولد شدن و مرگ ما دست یک نفره، ولی دقیقاً بین این دو کلمه، کلمهای وجود داره به اسم زندگی یا زندگی کردن.
درسته الان تمام کسایی که این کتاب رو میخونن دارن زندگی میکنن یا از زندگی خود راضی هستند یا ناراضی. زندگی سخته واقعاً سخته، اسمش آسونه، ولی بار حمل این کلمه بسیار سنگینه. وقتی زندگی روی سختشو بهمون نشون میده، واقعاً ترسناک میشه، بیرحم و خشن بهت حمله میکنه، ولی تو نمیتونی از خودت دفاع کنی؛ چون دستات خالیان؛ چون ذهنت پر شده از نمیتونمهایی که به سرانجام نرسیده، ولی آیا پایان این زندگی میتونه شیرین باشه یا تلخ؟ به خودت بستگی داره چطوری بخوای زندگی کنی و چطوری اونو به پایان برسونی. بعضی وقتا خسته میشی، بعضی وقتا تحقیر میشی، میشکنی یا ناامید میشی.
من خودم هزاران بار ناامید شدم تحقیر شدم، ولی هنوز نشکستم. هنور سرپام؛ چون تصمیم گرفتم خودمو تغییر بدم. ذهنت، ذهنت باید تغییر کنه تا خودت و مسیر زندگیات تغییر کنه. میدونم در جامعه ما تعداد خیلی کمی هستند که مطالعه میکنند یا کتاب میخونن، ولی امیدوارم بتونم با این کتاب انقلاب بزرگی ایجاد کنم و به همه بگم به جای سخت گرفتنهای الکی یا بیجا یا بیش از حد، یه خورده آسون بگیرن هم به خودشون هم به بچه هاشون.»
شروع دوباره و از اول شروع کردن، هیچوقت برای دوباره شروع کردن دیر نیست. هیچوقت شما حتی اگر نیمی از عمر خودتون روهمرفته باشید، بازم دیر نیست. اگر در 25 سالگی موفق نشدی، در 35 سالگی موفق میشی. اگر در 35 سالگی موفق نشدی، در 45 سالگی، در 55 سالگی، در 65 سالگی، در 75 سالگی یا شاید حتی در 85 سالگی موفق بشی.
مهم اینه تو تا آخرین لحظه با تمام توانت جنگیدی و بالاخره موفق شدی. زنی رو در اینترنت میشناسم که در سن 84 سالگی برای رهایی از بیماریاش شروع به کشیدن نقاشی کرد و بعد از دو سال آثار فوقالعاده به وجود آورد، پس هیچوقت برای شروع کردن دیر نیست.