کتاب ترجیع بندی برای شاعران جوان نوشته فتح الله بی نیاز توسط انتشارات افراز منتشر شده است.
زیرزمین تاریک و نموری را در نظر بگیرید؛ جایی که حتی دیوارها گچ کاری نشده اند، تیره و زمخت اند، تار عنکبوت سقف را پوشانده است، بوی نا و ماندگی و کپک، آدم را کلافه می کند و اشیای آن محدود می شوند به میزی چوبی که بالای آن چراغی با لامپ پرنور دیده می شود و تعدادی آلات شکنجه مثل زنجیر و گاز انبر و کاتر و کابل و شلاق های مختلف و انواع گیره و قیچی و چاقو.
جلاد روبه روی قربانی نشسته است؛ همان طور که در ده ها فیلم دیده اید و در کتاب ها خوانده اید؛ نمونه ای که در عهد ننگین مدرنیسم وحدت بخش تمام تمدن های بشری و حکومت هاست. ماجرا به ماه ها پیش برمی گردد. روزی یک مرسدس بنز سی. ال. اس 350 جلوی ویلای بزرگی در حومه مسکو ایستاد و مرد چهارشانه و میانه سالی از آن پیاده شد. نگاهی به اطراف انداخت و به طرف در ِ ویلا رفت. پس از نگاه به این سو و آن سو، زنگ در را به صدا در آورد. با شنیدن صدا لبخندی زد و گفت: «نادژدا ایوانونا منم.»