اروپاییان با آنکه تحت تأثیر علوم اسلامی از ظلمت قرون وسطایی خود رهایی یافتهاند، ولی قرنهاست نسبتبه این میراث علمی ناسپاسی پیشه کرده و اصولاً منکر وجود آن شدند و از آنهمه ابتکار و اکتشاف دانشمندان اسلامی عامداً چشم پوشیده و دانشمندان مسلمان را تنها نگهدارنده علوم یونانی قلمداد نمودند. این پیشداوری حتی تا اوایل قرن نوزدهم میلادی و علیرغم کارهای ارزنده فرانس وپکه دربارهی تاریخ ریاضیات اسلامی وجود داشت. امروز به یمن وجود پژوهشگران برجسته تاریخ علم نقش علوم اسلامی در نشو و نما و تداوم علوم غربی به اثبات رسیده است.
اهمیت تاریخ علم بههمین جا ختم نمیشود بلکه ما به وسیله این رشته از علم میتوانیم از بی هویتی که از دو قرن پیش دامن گیرمان شدهاست، رهایی یابیم و برای خودباوری و تولید علم بکوشیم مگر نه این است که آدمی نان خورد از دولت یاد؟!
برای این منظور کافی است عصر طلایی علوم اسلامی را در قرن چهارم هجری با تمام ابعاد و جوانب آن ارائه دهیم تا جوانان ما با میراث علمی گذشته خود آشنا گردیده و به خود آیند و به فرهنگ و تمدن خود ببالند بههمین دلیل است که ما پژوهش درباره یکی از آثار علمی قرن چهارم هجری یعنی کتاب النجارة بوزجانی را موضوع پژوهش خود قرار داده ایم.