محمد پسر خوب و با ادبی بود. محمد با خواهر و پدر و مادر و پدربزرگ زندگی می کرد.
به بزرگترا احترام میزاشت اما یه عیب کوچولو داشت. حتما می پرسین چه عیبی؟ اجازه بدین براتون تعریف کنم.
عصر یه روز قشنگ سجاد کوچولو بهمراه مامانش به خونه محمد اومدن ...
جستجو