کتاب حلقه ی وصل pdf

کتاب حلقه ی وصل، زندگی نامه و خاطرات شهید منوچهر سعیدی از مدافعان حرم اهل کردستان است که به قلم رضا رستمی نویسنده و پژوهشگر کردستانی به رشته تحریر درآمده و انتشارات صریر آن را منتشر کرده است.


درباره کتاب حلقه ی وصل

اگرچه دوران جنگ در کشورمان به پایان رسیده است، اما همچنان دشمنان اسلام و این مرز و بوم در هر منطقه از دنیا و کشورهای همسایه مشغول به خرابکاری هستند. در این میان جوانان غیور ایرانی از گوشه، گوشه این کشور پهناور برای دفاع از اسلام و کشورشان حاضر هستند.

رضا رستمی در کتاب حلقه ی وصل زندگی نامه یکی از این جوانان شجاع که راه شهدا را ادامه می دهند و مدافع حرم عمه سادات شده و در این راه به شهادت می رسند را روایت می کند. شهید منوچهر سعیدی یکی از جوانان غیور کرد (روستای میهم سفلی از توابع شهرستان قروه) بود که نشان داد هنوز هم در وجود جوانان نسل جدید می توان عرق ملی، شجاعت و ازخود گذشتگی و... را دید. همین جوانان مدافع حرم رفتند و راه شهدا را ادامه دادند و نشان دادند در میان مردم زمینی با تمام مشکلاتش می توان زندگی کرد ولی فکر و روحی آسمانی داشت. کتاب حلقه ی وصل اثر رضا رستمی به زبانی شیوا زندگی یکی از این جوانان شجاع را بیان می کند.


درباره رضا رستمی

رضا رستمی یکی از محققان و نویسندگان استان کردستان است که در سال 1358 در پاوه به دنیا آمد، وی تا به حال تحقیقات گسترده ای در زمینه کردستان و دفاع مقدس صورت داده که نتیجه آن تالیف بیش از 30 اثر در حوزه کردستان و دفاع مقدس بوده است. در سال های اخیر رضا رستمی به تالیف زندگی نامه ی شهدای مدافع حرم اهل کردستان نیز اقدام کرده است.

جملاتی از کتاب حلقه ی وصل

با ورود به این دنیا، چشمان منتظر ما را نور بخشید. شادی و شعف مهمان خانواده شد. پس از سپری کردن دوران کودکی پا به مهد علم و دانش گذاشت. پسرم در جوانی مجبور بود برای امرارمعاش و کمک به خانواده به کار کردن در نانوایی مشغول شود. صداقت، دین داری و فداکاری از ویژگی هایی بود که موجب تمایز وی از سایر هم سن و سالانش می شد. عشق به کلام الهی و حضور پیوسته در بارگاه متعال حضرتش دو ویژگی بارز اخلاقی او بود.

در اوج دوران جوانی در روستای «میهم سفلی» زندگی می کردیم، با این که کم سن و سال بود اما به خاطر اخلاق خوبی که داشت مورداحترام خاص و عام روستا بود، بچه ها و جوانان به او انس و علاقه ویژه ای داشتند. از بچگی زرنگ بود در روستای میهم تازه نانوایی راه انداخته بودند آنجا کار می کرد.