کتاب چله هفتم نوشته فاطمهسادات حسینی، درباره زوج جوانی است که همزمان با درگیریهای مالی و خانوادگی پس از ازدواج، ثمره زندگیشان پا به عرصه وجود میگذارد و درگیری جدیدی برایشان رقم میخورد. این اثر توسط نشر صاد منتشر شده است.
کتاب چله هفتم داستان نوعروسی است که لبریز از شوق زندگی است. او در مسیر زندگیاش مجبور به انتخاب میشود. یکبار بین ماندن یا نماندن در شهر و دیار خود و یکبار برای بودن یا نبودن فرزندی که تازه در وجود او ریشه دوانده. او بیمار است و خودش خبر ندارد و حالا متوجه همه اینها میشود و ممکن است نگه داشتن فرزندش بلای جانش شود. این اثر زیباییهای حس مادرانه را به خوبی به نمایش گذاشته است.
در اتاق را باز میکنم. برف تا لب ایوان آمده، باد سردی به صورتم میخورد. لرز میکنم، پتو را روی صورتم میکشم ، پاهایم را توی بغلم جمع میکنم، فکرم مثل ماری که با حواس جمع توی بیشهای میخزد، سرتاپای بدنم را برانداز میکند، اما خبری نیست، نه کمردردی، نه پادردی، چشمانم را باز میکنم امیر رفته سرکار! از پشت پنجره برای معصومه شکلک در میآورم، مامان اشاره میکند: «برودیرت شد.»
با خودم فکر کردم ساعت چند است؟ ذلم برای لقمه غازیهای مامان تنگ شده، غلت میزنم و به ساعت چوبی بکه بالای میز آرایش است، نگاه میکنم، ساعت دهونیم است. به دور و اطرافم نگاه میکنم. به آفتابی که از پشت پرده حریر صورتی توی اتاق هم میآید. قاب عکس عقدمان سرحالم میکند.