کتاب کبک ها بهتر از ما زندگی می کنند! نوشته پیمان آزاد، مهارتهای زندگی و راه و رسم آن را از جنبههای روانشناسی به شما میآموزد و کمک میکند تا زندگی بهتر و شادتری داشته باشید.
این کتاب گفت وگوهایی است دور از کلیشههای رایج، آنی و فی البداهه، بیپرده و صریح اما دوستانه و راحت برای یک زندگی آرام و بیدغدغه. هدف از این گفت وگوها این نیست که تنها به قاضی بروید که راضی برگردید، بلکه هدف این است که با خواندن این گفت وگوها قدری تغییر کنید و نگاهتان به زندگی عوض شود. افق دیدتان دگرگون شود و از توهم و خیال پروری بیرون بیایید. باید بدانید که زندگی همیشه در «قرار» نیست، بلکه در بیقراری هم هست. اگر با واقعیتها روبه رو شوید و از آنها نگریزید، زندگی آنچنان بر شما سخت نمیگذرد. اگر با آنچه هست زندگی کنید، راضی و خشنود خواهید بود.
هدف پیمان آزاد از نگارش کتاب کبکها بهتر از ما زندگی میکنند، دادن اطلاعات نیست چرا که امروزه شما میتوانید این اطلاعات را به راحتی از موتور جست وجوی گوگل بگیرید بلکه هدف، بینش و بصیرت است. هدف، بیدار کردن ذهن خواب آلود است. ذهن فریز شده، ذهن گذشته گرا، ذهن آیندهنگر، ذهنی که در لحظه و در دقیقه اکنون حضور ندارد. یعنی ذهنی که کمتر با واقعیتها روبه رو میشود. ذهنی که میخواهد کبک وار زندگی کند. بن مایه گفت وگوهای این کتاب، زنگ بیداری نسبت به زندگی واقعی و عینی است، نه زندگی ایده آلی و ذهنی.
در این اثر شما کمتر با سازوکارهای دفاعی متوسل خواهید شد و کمتر در مقام فریب خود برخواهید آمد. شما باید به چالشهای واقعی خود در زندگی پاسخ دهید و سمت چالش آفرینیهای بیهوده و آسیبرسان نروید. هرگز از چالشهای واقعی زندگی خود فرار نکنید و از فرصتها، استعدادها و قابلیت های خود برای رفع این چالشها استفاده کنید.
میگوید: شما تحت چه عنوانی میگنجید؟ فیلسوف؟ روان شناس؟ حقوقدان؟ نویسنده؟ شاعر؟ عارف؟ معلم؟ رمان نویس؟ یا عناوینی از این دست؟
میگویم: من تحت هیچ عنوانی نمیگنجم. هیچ کدام از این عنوانها که به صورت هویت درمیآید و از آن پس ما را اداره یا سوء اداره میکند، برایم جدی نیستند. همه این عنوانها نوعی سرگرمی هستند. همه ما چند روزی میهمان این خاکیم و درست کردن هویت و سنگر گرفتن پشت آن نشانه سطحی بودن است و از ناآگاهی ما سرچشمه میگیرد. نمیگویم کم دانی، چون همه چیزدان ، زیاد داریم. دانستگی نه تنها مشکل بشر را حل نمیکند، بلکه در بسیاری مواقع مشکل آفرین هم میتواند باشد. یکی به فلسفه دانیاش مینازد، یکی به تاریخ دانیاش، یکی به خودرواش، یکی به خانهاش، یکی به فرزندش، یکی به نوهاش! یکی به شعری که میگوید، یکی به رمانی که نوشته و یکی دیگر به نقدهایی که مینویسد، مینازد. همه در یک ویژگی با هم مشترک هستیم و آن غفلت از آگاهی و روشن بینی است که ما را از وابستگیها و هم هویتیها بر حذر میدارد.
هرگز این دو خاطره را فراموش نمیکنم. خاطره اول این که چون کسی به یکی از روشنفکرانی که ادعای هدایتشناسی میکرد، خرده گرفته بود، این دو نفر کارشان به کتک کاری کشیده بود.