کتاب عاشقانهای دیگر، اثر مجتبی عمید؛ مجموعهای از اشعار در قالب غزل است. شاعر در این کتاب از روزمرگی انسان مدرن فاصله میگیرد و با احساس انسانی آشتی میکند.
اگر چه امروز قالب غزل کمتر مورد استفاده قرار میگیرد اما مجتبی عمید در این کتاب ثابت کرده است که میتوان در قالب کلاسیک هم از درون مایههای تازه گفت.
برزخ
گویی جهنم هیزمش بسیار باشد
شرط ورودش بوسههای یار باشد
گر عطر تو سرتاسر جنت نپیچد
دیگر بهشتی ماندنم دشوار باشد
من لب نهادن بر لبت را دوست دارم
حتی اگر چون پاکتی سیگار باشد
صدها هزاران معصیت بر جان خریدم
گویی که عقل و روح من بیمار باشد
از فرط عشقت خواب من از سر پریده
این دیدگانم بایدم بیدار باشد.
با یار باشد هر مکان آنجا بهشت است
حتی اگر جز یک در و دیوار باشد
چون رقص تو در آسمان را میپسندم
ترجیح دادم همدمم گیتار باشد
این سر فدای توست از بدو ورودت
حتی اگر بر جوخههای دار باشد
هر کس که عاشقتر بود در کوی جانان
در برزخم او بهترین سردار باشد
تقاص
تقاص عشق من این نیست قدری مهربانتر شو
تو هم مانند من عمری برای عشق پرپر شو
***
ز بهر شانههای من شبی بالین و بستر شو
اگر تلخم وگر تارم تو نزدم همچو گوهر شو
***
برای درد بیدرمان قلبم همچو مادر شو
اگر دنیا مرا پس زد همانند برادر شو.. .