بغض های نشکسته نوشته رقیه گوزلی، خاطرات بانوان پشتیبانی کننده از انقلاب، جبهه و جنگ در استان آذربایجان غربی را روایت می کند.
زنان در زمان جنگ پابه پای مردان در عرصه دفاع حضور داشتند چه به صورت مستقیم در خط مقدم و چه به صورت پشتیبانی در پشت جبهه.
حضور در عرصه های فرهنگی، تبلیغ، تجلیل و تکریم مقام شهیدان و عیادت از مجروحان و سرکشی به خانواده های شهدا، اُسرا و رزمندگان و شرکت یکپارچه در تشییع پیکر شهیدان، صبر و بردباری در مقابل شهادت، مجروحیت و اسارت عزیزان و تحمل دوری آنان به دلیل حضور چند ساله در جبهه ها، نمونه هایی از نقش زنان ایران اسلامی در دفاع مقدّس است. حضور زنان در پشتیبانی و خدمت رسانی به جنگ به شکل گسترده، جهادی مکمّل نبرد رزمندگان در خط مقدّم بود. مجموعه حاضر تلاشی است کوچک برای نشان دادن همت بانوان گوشه ای از سرزمینمان در نبرد حق علیه باطل.
خواندن بغض های نشکسته را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم؟
علاقه مندان به ادبیات پایداری و دفاع مقدس این کتاب را بخوانند.
جملاتی از کتاب بغض های نشکسته
ما ۸۰ نفر امدادگر بودیم که در ستاد امداد ویژه فعالیت می کردیم. ساعت ۱۰ صبح یکی از روزها بعد از بمباران بهمن ماه سال ۶۵ ارومیه بود که به همراه ۳۰ امدادگر دیگر به بیمارستان ها منتقل شدیم. من بالای سر مهدی حسنی نوزاد چهارده ماهه در بیمارستان مطهری بودم. مادر شهیدش هم (مریم قدسی) کنار تخت فرزندش بود و ملافه ای سفید رویش کشیده بودند. پای مهدی قطع شده بود و خونریزی شدیدی داشت.
من تنها کاری که می توانستم برای این نوزاد انجام دهم تزریق یک آمپول و یا زدن سرم و اعلام وضعیت او به پزشکان بود. آقای دکتر علیزاده در اتاق عمل در عرض یک ساعت بیش از ۳۰ تا ۴۰ عمل جراحی انجام می دادند. پای مهدی را هم ایشان عمل کردند. بخیه هایی که زده بودند متأسفانه در اثر حرکت نوزاد بازشده بود و خونریزی شدیدی داشت.
کنگره :
DSR1627 /ز9گ9 1397