کتاب آینده پژوهی با روش تحلیل لایه ای علت ها: جلد اول نوشته سهیل عنایت الله و ایوانا میلویه یچ، به مباحثی چون آینده های محیط زیست و منابع طبیعی، نظریه پردازی تحلیل لایه ای علت ها و نزاع، صلح و امنیت می پردازد.
تحلیل لایه ای علت ها روش و نظریه ای از دانش است که رشد و توسعه ی آن به دامنه های جدیدی از نظریه و کاربرد راه یافته است. این روش در اوایل دهه ی 1990 گسترش یافته و اولین انتشار آن به سال ۱۹۹۵ و مقاله ای در فیوچرز با نام آینده های ارتباطات منتشر شده بود.
تحلیل لایه ای علت ها، به عنوان یکی از روش های آینده پژوهی، الگویی است که تا اندازه ای به تحلیل ما از مسائل، نظم و انسجام می بخشد و نگاه ما را چند وجهی می کند. این روش در علوم مختلف و به ویژه علوم انسانی کارایی دارد. سهیل عنایت الله، نویسنده ی این کتاب، هر سطح از تحلیل را به یک لایه تشبیه کرده است؛ هنگام تحلیل مسئله ها در این روش گویی با کوهی یخی مواجه هستیم که در نگاه اول تنها قسمتی را می بینیم که بیرون از سطح آب قرار دارد، در حالی که ریشه های مسئله از نگاه ما دور مانده است؛ اما رفته رفته و با تحلیل عمیق تر، لایه های زیرین مسئله نیز آشکار می شود.
سهیل عنایت الله پایه گذار این روش در علم آینده پژوهی شناخته می شود. البته پیش از او، ریچارد اسلاتر به بررسی لایه های عمیق در علم آینده پژوهی پرداخته بود. عنایت الله با درج ۳۴ مقاله ی تخصصی و دانشگاهی از بیش از سی نویسنده، به کاربرد این روش در موضوع های محیط زیست، سیاست، جنگ، اقتصاد، سلامت، ادبیات و آموزش می پردازد. ترجمه این کتاب در دو جلد انتشار یافته است.
تحلیل لایه ای علت ها می کوشد مسائل را شالوده شکنی کند، موضوعات، روندها و رویدادها را در معرض پرسش قرار دهد... و نشان می دهد که ساختار بندی دوباره ی مسئله، راه حل را تغییر می دهد. این روش مسئله را از ابعاد مختلف بررسی می کند: دلیلی که رسما در رسانه ها اعلام شده است، تحلیل علوم اجتماعی، تحلیل گفتمان یا جهان بینی و از نگاه اسطوره، استعاره. چالش تحلیل لایه ای علت ها این است که بین چهار لایه های تحلیل، بالا و پایین رفته و تا جایی که امکان دارد لایه هایی بیشتری پوشش داده شود.
توضیح دقیق تری از تحلیل لایه ای علت ها در مقاله ی سهیل عنایت الله با عنوان «تحلیل لایه ای علت ها: پسا ساختارگرایی به عنوان یک روش» در مجله ی فیوچرز در سال ۱۹۹۸ چاپ شد.
مقاله این گونه آغاز می شود:
«تحلیل لایه ای علت ها به عنوان یک روش جدید برای آینده پژوهی پیشنهاد شده است. سودمندی آن در پیش بینی آینده نیست، بلکه در ایجاد فضاهای تحول آفرین برای خلق آینده های بدیل است. تحلیل لایه ای علت ها از چهار مرحله تشکیل شده است: لیتانی، علت های اجتماعی، گفتمان، جهان بینی و اسطوره، استعاره».
با این که ساختار اصلی و به بیانی چهار مرحله و کاربرد تحلیل لایه ای علت ها در ایجاد فضاهای تحول آفرین برای خلق آینده های بدیل تغییر نکرده است، از زمان شکل گیری و مرحله ی آزمایشی این روش تا به امروز، با بیست سالِ پرثمر روبرو بوده ایم. در این سال ها سهیل عنایت الله، ایوانا میلویه یچ (Ivana Milojevic) و علاقه مندان بسیاری از این روش استفاده کرده اند و گفتمان های بسیار، اقتباس ها و کاربرد هایی را از تحلیل لایه ای علت ها خلق نموده اند.
در بخشی از کتاب آینده پژوهی با روش تحلیل لایه ای علت ها: جلد اول (transformative research in theory and practice) می خوانید:
در جهان بینی سنتی پاکستان و هند تا حدودی تقدیرگرایی قابل مشاهده است. در این جهان بینی به طور قطع طرف مخالف به عنوان دشمنی که وظیفه اش (بر مبنای تقدیرگرایی) صدمه زدن به ملیت طرف مقابل است، چارچوب بندی می شود. بدین ترتیب، می توان خون خواهی و حس انتقام جویی برآمده از این جهان بینی را دلیل اصلی مخاصمه ی هند و پاکستان به شمار آورد. دینامیک در حال تغییر جهان و اعتقاد به حرکت رو به جلوی جهان منجر به شکسته شدن چهارچوب های این آمایه ی ذهنی سنتی می گردد. ولی به نظر می رسد که رهبران هند و پاکستان به بی فایده بودن این دشمنی بسیار پرهزینه خود هنوز پی نبرده اند. آن ها مانند پادشاهان بُوربُن در قرن 18 میلادی هستند که ادعا می کردند: «هنگامی که در حال رقابت هستید، سعی نکنید چیزی یاد بگیرید یا چیزی را فراموش کنید».
چانه زنی ها و راهبردهای مبتنی بر اجبار منجر به ایجاد نوعی «پیشگویی خود محقق شونده» در بین آن ها شده است. در نتیجه، به نظر می رسد که دیگر خبری از روابط صمیمی گذشته بین هندوها و مسلمانان، که قبل از تقسیم و یا در داخل هند وجود داشت، نخواهد بود. رابطه رقابتی که بر مبنای سیاست واقع گرایانه است، منجر به تشدید تفاوت ها میان هندوها و مسلمانان می شود و به فراموشی و نادیده انگاشتن مشترکات فرهنگی و تاریخی در هویت هندی ها یا پاکستانی ها می انجامد.
یکی از گام های مهم در تثبیت روابط بین هند و پاکستان، درخواست از رهبران هر دو کشور به پرهیز از قدرت نمایی و احترام به نظرات جامعه است؛ جامعه ای که اعتقاد دارد فضای جنگ طلبانه ی کنونی امکان تبدیل شدن درگیری های جزئی را به نزاع های فاجعه بار به شدت افزایش می دهد. از سوی دیگر، هر دو طرف باید از اهداف خصمانه ی خود صرف نظر کنند. رهبران هندوستان باید هدف راهبردی خود مبنی بر تسلط کامل پاکستان و بردن کشور به پرتگاه نابودی را از ذهن خود دور سازند، و در مقابل، پاکستان نیز باید از ادعای «آزادسازی» قهری کشمیر دست بردارد.
صفحات کتاب :
603
کنگره :
CB158/ت3 1395
دیویی :
003/2
کتابشناسی ملی :
4277209
شابک :
978-964-2695-79-9
سال نشر :
1395
کتاب های مشابه
آینده پژوهی با روش تحلیل لایه ای علت ها (جلد اول)