چند روزی از شروع مدرسه ها می گذرد. راستش را بگویم از این مسئله خوشحال نیستم. دختری در خانواده ای پول دار بودم و اگر هم درس می خواندم به اصرار پدر و مادرم بود؛ البته بهتر است این جا سخنی از پول های آقای نیما کلانتری، منظورم پدرم است، به میان بیاورم که اکثر نمرات من با پول خریده شده بود. پدرم عاشق پول های خود بود و من از آنها بیزار بودم...
کنگره :
PIR8058 /ح8ی54 1388
شابک :
978-964-2989-34-8
نظر دیگران //= $contentName ?>
خیلی زرد و فاقد محتوا...
عالی ترین رمانی که تا الان خوندم????...
????????????????????????????یعنس هنوزم از این عشقا هست؟؟؟عجیبه من که تاحالا عاشق نبودم افسرده شدم و فقط برای ی...
خیلی عالی بود...