کتاب آتش به اختیار روایتگر خاطرات حجت ایروانی دیده بان هشت سال جنگ تحمیلی به قلم خود اوست که توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار کتاب شد. ایروانی در کتاب آتش به اختیار در 13 قسمت 13 خاطره از دیدهبانان سیار و نفوذی را بیان میکند که نام کتاب هم برگرفته از نام یکی از خاطرات است.
یکی از مسئولیت های اثر گذار و کلیدی در ایام جنگ تحمیلی دیده بانی بود. دیده بانان چشم های یک لشکر بودند. چشم های گمنام و بی ریایی که در موقعیت های مختلف حضور داشتند و صادقانه انجام وظیفه می کردند. این طلایه داران لشکر، در ارتفاعات کوهستانی، بالای دکل های بلند، گوشه دنج یک سنگر کوچک مشرف بر اوضاع خط و حتی گاهی کیلومترها در دل خاک دشمن «برای شناسایی ادوات و سلاح های نظامی دشمن» همه جا بودند بیدار و هوشیار؛ که اگر نبودند شاید بسیاری از عملیات ها راه به پیروزی نمی بردند. آتش به اختیار کتابی است که یکی از این چشم های همیشه بیدار، خاطرات دیده بانان و حضور پررنگشان در عملیات های مختلف را بیان می کند.
دفتر هنر و ادبیات مقاومت امیدوار است سایر دیده بان ها هم گرای این دفتر را به توپخانه خاطراتشان بدهند تا کتاب های بیشتری و خاطرات و تجربیات بیشتری برای آشنایی نسل جوان امروز با جنگ تحمیلی تهیه شود.
آتش به اختیار ازدیده بان های مختلف می گوید: دیده بان اطلاعات، توپخانه، نفوذی، سیار، ادوات. از مهارت ها وادوات مورد نیاز یک دیده بان می گوید. از دیده بانان فداکاری می گوید که در زمان سقوط خط ایثارگرانه گرای محل حضور خود را می دادند تا مانع پیشروی بیشتر دشمن بشوند. از تانک ها، خمپارها های میلیمتری و تک تیراندازهای دشمن می گوید که بزرگترین دشمنان دیده بان ها بودند. از گرهی در عملیات می گوید که گاهی فقط به چشم تیزبین یک دیده بان باز می شد. از عملیات کربلای 5 می گوید که به خوبی نقش تاثیرگذار دیده بان ها در آن نمود پیدا کرد.
حجت ایروانی دیده بان خوش چشمِ چشم چرانی که با چرانی های نظامی اش به خوبی زاغ سیاه دشمن را چوب می زد در آتش به اختیار از خاطراتش با دوربین چشم خرگوشی پریسکوب می گوید.
ایروانی در 13 قسمت 13 خاطره از دیده بانان سیار و نفوذی را بیان می کند که نام کتاب هم برگرفته از نام یکی از همین خاطرات است.
اشاره
یادداشت نویسنده
شیخ محمود
جانم فدای مهدی
رمضان علی
من منافق نیستم!
خرس
آتش به اختیار
حبیب خدا
نشانه ای از وصال
پنجره ای رو به آفتاب
سقوط پتروشیمی
تویوتا، امدادی غیبی
دیدگاه شهید ملکی
آخرین مأموریت
حوالی ساعت هشت وسی دقیقه صبح بود که رسیدیم به خط لشکر ۱۰. خدا نصیب هیچ مسلمانی نکند! بیپدر زمین وزمان را با تانک، خمپاره، تیربار و قناسه به هم دوخته بود و امان حرکت به کسی نمیداد. افتاده بود به جان بچه بسیجیهایی که غیر از چند گونی خاک، جانپناهی نداشتند و توکلشان به خدا بود. وقتی با موتور وارد خط شدیم، چشم اکثر بچهها به ما بود و در تعقیب ما. من هم باعجله یکجای نسبتا امن برای موتور در نظر گرفتم و موتور را در آنجا قرار دادم. با چند نگاهی مرتفع ترین و بهترین سنگر را جهت کار انتخاب کردم و افتان و خیزان به سمت جلو به راه افتادیم. در سنگر مورد نظر فقط یک بسیجی کم سن و سال بود که با کلاهی آهنین بر سر و اسلحه ای آتشین در دست و با چشمانی تیز مراقب خط بود که اگر احیانا برادری از برادرهای مزدور راه را گم کرده و این طرفی آمد، راه جهنم را نشانش دهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
«در نوشته ی حجت ایروانی کوشش پرمرارت و تحمل طلب نیروهای دیدبان به خوبی تشریح شده است. نمی دانم کدام یک از شما آن کتاب مربوط به امدادگران را نوشتهاید. من دیدم که این کتاب واقعا چقدر لازم است. معلوم بود که این فرد خودش امدادگر بوده است. بدون اینکه آدم امدادگر باشد، نمیتواند مطلبی بنویسد. یا آن کس که کتاب آتش به اختیار را نوشته است، پیدا بود که قاعدتاً باید دیده بانی را ... حس کرده باشد.»
نسخه الکترونیک کتاب آتش به اختیار را می توانید از اپلیکیشن فراکتاب خریداری نموده و پس از دانلود در کتابخوان فراکتاب مطالعه نمایید و با اهمیت نقش یک دیده بان بیشتر آشنا شوید.
مشخصات کتاب آتش به اختیار در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | سوره مهر |
نویسنده: | حجت ایروانی |
تعداد صفحه: | 111 |
موضوع: | خاطرات |
قالب: | الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
عبارت ها تصنعی ، بسیار بسیار کیفیت پایین بچه دبستانی از این بهتر خاطره نویسی میکنه ارزش نداره ...... اصلا...
کتابی که برای دیدن صحنه هایی از دفاع مقدس بسیار مفید است. هر چند که کتاب های دفاع مقدس مانن...