کتاب بازی با مرگ نوشته زاهاریا استانکو(۱۹۷۴-۱۹۰۲) شاعر، روزنامه نگار و رمان نویس مشهور رومانیایی است. زاهاریا استانکو برای خوانندگان فارسی نامی آشناست و این همه را به احمد شاملو مدیونیم که با ترجمه بی نظیرش از پا برهنه ها، این نویسنده جهانی را به ما شناساند. رمان بازی با مرگ در حقیقت دنباله داستان زندگی «داریه» قهرمان داستان «پابرهنه ها» است.
«داریه» با همه تجربیات تلخش از زندگی، قهرمان بسیاری از داستان های استانکوست. داریه در عین اینکه راوی این داستان هاست، به عنوان وجدان بیدار مردم رومانی قلم بر کاغذ می گذارد، وی همه خصوصیت های یک روستایی فقیر و بی چیز و از بی چیزی به غم نشسته را داراست: غم نداشتن زمین، دلهره فردای تاریک و اندوه محروم بودن از کمترین مزایای یک زندگی انسانی. این همه سبب می شد که روستایی از خاک ببرد و قدم در راه بی فرجام بگذارد، و برایش فرقی نکند که از کجا و چطور لقمه نانی به دست آورد.
داریه در «بازی با مرگ» دیگر یک فرد شهری است که به علت شرکت در مبارزات سیاسی تحت تعقیب قرار گرفته و در محله های پست بخارست در اختفا به سر می برد. بالاخره ژاندارم ها او را دستگیر و برای بیگاری به همراه یک عده «آسمون جل» دیگر به جبهه جنگ روانه اش می کنند. ما در این کتاب با داریه دیگری غیر از داریه «پابرهنه» آشنا می شویم.
با اینکه او همان شخصی است که در راه پردرد و رنج خودشناسی با صبر و تحمل به پیش می رود، اما به تدریج از نظاره گر ساده و وقایع نگار حوادث، به پیکارگری سرسخت بر ضد نابرابری های اجتماعی تغییر می یابد...