کتاب جدایی معنوی pdf

معرفی کتاب جدایی معنوی

کتاب جدایی معنوی اثر دبی فورد مرهمی است برای قلب های شکسته پس از جدایی و راهنمایی ویژه که به شما کمک می کند زخم های خود را التیام بخشید و دوباره شهامت عاشق شدن پیدا کنید.

آیا پایان ازدواج می تواند شروع یک زندگی دوباره و بازستاندن رؤیاهایتان باشد؟ اگر فکر می کنید پاسخ این سؤال می تواند بله است، این کتاب شماست. جدایی، پایه های وجود ما را سست می کند. پس از جدایی احساس تنهایی، ناامیدی، شکست، خود کم بینی و خلا وجود ما را پر می کند. دبی فورد در جدایی معنوی (Spiritual divorce)، یکی از پرفروش ترین های نیویورک تایمز به ما می گوید که چطور می توانیم این تجربه خانمان برانداز را به تجربه ای روشن گر بدل کنیم.

در کتاب جدایی معنوی می خوانیم چگونه از هم پاشیدن یک زندگی می تواند زنگ بیداری معنوی و فرصتی برای شناخت و رهایی باشد. پایان یک رابطه به هر شکل و دلیلی سخت و آزاردهنده است. فورد در صفحات این کتاب راهکارهایی به شما یاد می دهد که لحظه ویرانی را به لحظه حیات مجدد تبدیل کنید. ممکن است خشم، ترس، دل شکستگی، احساس گناه، پوچی، غم، سرگردانی، ناتوانی یا رهایی برخی از حالاتی باشند که در همین لحظه احساس می کنید. افکاری مانند: «چطور در چنین مخمصه ای افتادم؟ آیا ممکن است این کابوس روزی تمام شود؟ چرا این اتفاق برای من افتاد؟ نمی توانم به تنهایی از پس زندگی برآیم. باید زودتر از او جدا می شدم. دیگر هرگز روی خوشی را نخواهم دید.» و از این قبیل افکار فقط بخشی از گفتگوهای تلخ و وسواس گونه ای است که بعد از جدایی می تواند هر لحظه از ذهن تان بگذرد، خواب تان را بر هم بریزد، اجازه ندهد میان خانواده یا در محل کار حضور کامل داشته باشید و درنهایت ساعت ها و روزهای عمرتان را تباه کند.

آیا این افکار برایتان آشناست؟ این روند طبیعی طلاق یا جدایی است. روند جدا شدن از کسی که هنوز دوستش دارید یا روزی دوستش داشته اید. این زمان اوج تنهایی و خلا وحشتناکی است که همه انتخاب های شما را تحت تأثیر می گذارد و قدرت فکر کردن را از شما می گیرد. این زمانی است که بیش از هر وقت از خود می پرسید به راستی که هستید، کجا بوده اید، چه کسی را دوست داشته اید و چه انتخابی کرده اید. زمانی که به ارزش های خود می اندیشید، آن ها را ارزیابی می کنید و در خوشبینانه ترین حالت فکر می کنید سزاوار آن هستید که قلب تان را التیام بخشید و به زندگی تان ادامه دهید.

قلب های ما از ابتدا التیام یافته است. حقیقت این است که برخلاف آنچه به زبان می آوریم قلب ما هیچ گاه نمی شکند. قلب ما با وجود درد عمیق و احساسات تاریکی که عشق زنده در ما را زیر خود پنهان کرده اند، سالم است و به خوبی کار می کند. قلب ما حتی اگر مالامال غم و اندوه باشد، آکنده از عشق، آرامش و رضایت است.

بنابراین، چه چیزی سبب می شود ما احساس کنیم قلبمان شکسته است؟ چرا احساس غم و اندوه و ناامیدی می کنیم؟ برای یک لحظه به خورشید و پرتو نور پرفروغ آن، که زمین را گرم و گیاهان را می رویاند، فکر کنید. خورشید همیشه کامل و بی نظیر است. می داند چه وقت و کجا بتابد. ما اغلب نمی توانیم به درستی آن را ببینیم زیرا زیر ابرها پنهان شده است. گاهی تابش نور را از خورشید تشخیص می دهیم، اما بیشتر اوقات گویی خورشیدی وجود ندارد. البته ما حقیقت را می دانیم؛ زیرا وجود خورشید حتی در بدترین تندبادها و کولاک ها نیز ثابت شده است.

قلب ما نیز درست به همین شکل است. در هر شرایطی محکم و استوار سر جای خود ایستاده است تا زندگی ما را روشن و آینده ما را آکنده از نور کند. همیشه آن جاست تا به ما عشق، التیام، امید، فرصت و از همه مهم تر آرامش ببخشد. قلب ما با همه حس های خوبی که در خود دارد زیر ابرهای عاطفی پنهان شده است و انتظار می کشد تا توفان به پایان برسد. دردهای عاطفی با تجمع احساسات منفی همان ابرهای سیاه هستند. ابرهایی که شاید هرگز در زندگی ندیده باشید؛ اما فراموش نکنید که آن ها فقط ابر هستند و دیر یا زود حرکت می کنند و می روند. جدایی معنوی و فرایندهایی که در صفحات این کتاب آمده است به گونه ای طراحی شده اند که به شما کمک کنند این ابرها را کنار بزنید و زندگی پر معنا و رؤیایی خود را بسازید.

شما استحقاق آن را دارید که از هر درد و رنجی که متحمل شده اید، رهایی یابید. همه زخم هایتان باید التیام یابند. صرف نظر از هرچه کرده اید و هر اشتباهی مرتکب شده اید، صرف نظر از هرچه دارید و هر جا که هستید در همین لحظه زندگی در انتظار شماست. شاید این فرایند ساده به نظر نرسد، اما اگر به آن اجازه دهید می تواند تحول برانگیز و بی نظیر باشد. می تواند زمانی برای رشد و تغییر شما باشد، نقطه ای که با وجه دیگری از وجود خود آشنا می شوید، چیزی که هرگز با آن روبه رو نشده اید. این دوران می تواند زمانی باشد برای قدم گذاشتن به دنیایی متفاوت و آشنایی با خودی جدید که هرگز نمی شناختید.

دبی فورد (Debbie Ford) تجربه غم انگیزترین لحظه زندگی تان را به تجربه یک موهبت تبدیل می کند. فورد در تک تک صفحات این کتاب به شما آرامش می بخشد و شما را به یک تجربه معنوی، تجربه ای برای زدودن ابرهای غبارآلود از روی قلب عاشقتان دعوت می کند.

گزیده کتاب جدایی معنوی

قانون تسلیم به ما می گوید هنگامی که دست از مقاومت برمی داریم و به شرایط خود درست همان گونه که هست، تسلیم می شویم، همه چیز شروع به تغییر می کند. ما از ترس اینکه اگر تسلیم شویم با شرایطی روبه رو خواهیم شد که نمی توانیم از عهده آن برآییم، مقاومت می کنیم. مقاومت کردن یک مکانیزم دفاعی طبیعی است، حفاظی است که ما ناآگاهانه دور خود می کشیم تا از رنج در امان بمانیم؛ اما درنهایت مقاومت نه تنها از ما محافظت نمی کند، بلکه حق التیام یافتن را نیز از ما می گیرد. مقاومت مانع از دیدن حقیقت و آنچه به راستی در زندگی ما می گذرد، می شود. مقاومت اجازه نمی دهد فرصت هایی را، که زندگی سر راهمان می گذارد، ببینیم. هنگامی که تسلیم می شویم تصویر محدودی را که از زندگی داریم، کنار می گذاریم و بدون هر گونه تعبیر و توهم خود را در لحظه حال احساس می کنیم. 

من، خود، تا یک سال پس از جدایی، اسارت در چنگال مقاومت را تجربه کردم. روزی در یک مکالمه تلفنی با دن، او از وضعیت مالی ام سؤال کرد. پرسید در چه حالی هستم و از طرح هایی که روی آن ها کار می کنم چقدر پول درمی آورم. تا وقتی گوشی را گذاشتم دست هایم خیس عرق بود، روی سینه ام احساس فشار می کردم و تمام بدنم درد می کرد. تا آن زمان فقط توانسته بودم یک خانه بخرم که به سختی قسط هایش را می پرداختم و می ترسیدم دن بخواهد نفقه من یا خرجی پسرمان را قطع کند. اکنون که فکر می کنم یادم می آید آن روز نه تنها درست به دن نگفتم چقدر پول درمی آورم، بلکه سعی کردم کارهایم را کوچک جلوه دهم و وضعیت مالی ام را نیز بدتر از آنچه بود توصیف کردم. خلاصه طوری حرف زدم که یعنی اگر منظور خاصی داری من برای جنگ آماده ام.