کتاب «سهشنبهها با موری»، نوشته میچ آلبوم است که توسط رضا حسنزاده به فارسی ترجمه و در انتشارات همخونه منتشر شده است.
کتاب «سهشنبهها با موری»، نوشتهی نویسندهی آمریکایی، میچ آلبوم است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد و یکی از کتابهای پرفروش بودهاست. داستان کتاب واقعی است و دربارهٔ ارتباط موری شوارتز با شاگردش میچ آلبوم است. قهرمان اصلی داستان بیمار است، بیماری او به تدریج اعضای بدن را از کار میاندازد و باعث مرگ سلولی بافتها و ماهیچههای بدن میگردد، موری مرگ را پذیرفته؛ او خواهد مرد، اما در واپسین روزهای زندگی میخواهد به کمال برسد.
میچ آلبوم ، ستوننویس موفق روزنامه دیترویت فریپرس بود. او پس از دیدن استاد پیشین جامعهشناسی خود در برنامهٔ راه شب با وی تماس گرفته و راهی ماساچوست میشود تا استادش را ببیند. در ادامه وقوع اعتصابات در روزنامه سبب میشود تا آلبوم هر هفته سهشنبهها با موری شوارتز ملاقات کند. این کتاب، چهارده دیداری که آلبوم با شوارتز داشته را شرح میدهد. تجربههای زندگی، وقایع گذشته و حال و همچنین سخنان شوارتز، این کتاب را تشکیل دادهاند. در این رمان، میچ و موری درباره موضوعات متنوع و مهم زندگی بحث میکنند. همچنین این رمان خاطرات میچ از استادش موری شوارتز را بازگو میکند. کتاب «سهشنبهها با موری»، اولین بار در سال ۱۳۷۸ توسط محمود دانایی ترجمه شد. بعدها مترجمین دیگری به ترجمه مجدد این اثر پرداختند.
بعد از مراسم استاد مورد علاقهام موری شوارتز را دیدم و او را به پدر و مادرم معرفی کردم. مرد قدکوتاهی بود که قدمهای کوتاهی برمیداشت و اگر تندبادی میوزید، میتوانست او را با خود به میان ابرها ببرد. در روز فارغالتحصیلی با ردایی که پوشیده بود، بیشتر شبیه پدر روحانی با صلیبی در دست یا کوتولههای شب کریسمس بود. چشمهای آبی- سبز روشنی داشت، موهای نقرهای پیشانیش را پوشانده بود. گوشهایش بزرگ، دماغی مثلثیشکل و ابروهای خاکستری پرپشتی داشت. هرچند دندانهای کج و کولهای داشت و چانهاش به سمت عقب بود- گویا کسی با مشت دهانش را نوازش کرده بود- اما زمانیکه میخندید، فکر میکردید شیرینترین جوک جهان را برایش تعریف میکنید.